سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روشنگری و سربازان مدافعان حرم سایبری
 

به نام خدا

تربیت نوجوان از دیدگاه اسلام


نویسنده: محمدجواد انبیایی

از نظر اسلام دوران نوجوانی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در این دوران، شخصیت فردی و اجتماعی نوجوانان پایه ریزی می شود. روش تربیتی اسلام براین امر تأکید دارد که نوجوان این دوران را با معرفت و پاکی سپری کند؛ زیرا در این دوران تغییرات عمومی بدن و تأثیرات روانی، آن چنان سریع و همه جانبه است که او را دچار تشویش و نگرانی و برخوردها و ارتباط هایش با اطرافیان و خانواده را د‏چار مشکل می کند. ازاین رو، دراین زمان است که او شدیداً نیاز به محبت دارد و در پی یافتن یک نقطه ی اتکای روانی و روحی است و دوست دارد دیگران به شخصیت اش احترام بگذ ارند و او را مورد توجه قرار دهند.
به همین مناسبت است که پیامبر اعظم صَلَّی الله عَلیهِ وآله ضمن بیان مراحل تربیت به سه مرحله ی هفت ساله (از تولد تا هفت سالگی، از هفت تا چهارده ‏سالگی و ازچهارده سالگی به بالا)، به والدین و مربیان سفارش می فرماید که در هفت سال سوم زندگی مقدماتی انسان (که همان دوران بلوغ و نوجوانی است) به او به عنوان یک شخصیت بزرگ سال بنگرند و به او اعتماد نمایند و در کارها با وی مشورت کنند و به نظراو احترام بگذارند و به او مسئولیت دهند تا شخصیت اش شکوفا گردد.(1)
از دیدگاه اسلام، انسان چون به سن بلوغ برسد، مکلف است و در قبال اعمال و رفتارش، چه مثبت و چه منفی، مسئول است درگذشته نیز بعضی از علما، با برگزاری مراسم باشکوهی دوران بلوغ و تکلیف نوجوانانشان را جشن می گرفتند و آنها را آگاه می ساختند که این مرحله از زندگی شان سرآغاز حیات با ارزش و جدیدی است که همانند سایر بزرگسالان رشد یافته اند و مورد خطاب خداوند قرار می گیرند مسئولیت پیدا می کنند و باید خود تصمیم بگیرند و در رفت و آمدها، نشست و برخاست ها و ارتباط با دیگران حریم و حدود الهی را رعایت کنند؛ و بدین سان با آنها به عنوان یک شخصیت رشد یافته، رفتار می کردند. همین امر باعث پرورش رشد روحی و روانی آنها و آمادگی برای پذیرفتن وظایف مهم و اساسی زندگی آینده می شد.
سید ابن طاووس (یکی از برجسته ترین علمای قرن ششم هجری) درباره ی دوران بلوغ و تکلیف فرزندش خطاب به وی می گوید:
اگر من با مراحم و عنایاتی که خداوند مرحمت فرموده زنده بمانم، روز تشرف تو را به سن تکلیف (بلوغ) عید قرار می دهم و 150دینار صدقه خواهم داد. اگر بلوغ تو فرا رسد، با این کار به خدمت حضرتش قیام خواهم کرد، زیرا مال ازاوست و من و تو بنده ی او هستیم. پس ای فرزند (محمد) به یاد عظمت مقام و کمال و بخشندگی حضرتش باش که در این هنگام به تو اهمیت داده و فرشتگانش را به سوی تو فرستاده تا اعمال عبادی را حفظ نمایند و در روز حساب، گواه بر ‏تو باشند. (ما یَلفِظُ مِن قُول إِلا لَدَیه رَقیبٌ عَتیدٌ) سخن از خیر و شر به زبان نیاورد (انسان) جز آن که در نزد او فرشته ای نگهبان و آماده ی نوشتن است.(2)
پس در دوران بلوغ و رشد خود، حق آنان را اداکن و طاعت الهی را به جای آور! در اوقات زندگی خود با ایشان به خوبی و نیکی مصاحبت و همنشینی کن، به طوری که غیر از خوبی و زیبایی از تو چیزی نبینند و نشنوند. اگر گاهی غفلتی از تو سر زد و از یاد خدا غافل شدی، فوراً توبه کن و بدون تأخیر، در مقام جبران آن برآی و صدقه بده که صدقه، آتش گناه را خاموش می کند؛ و چون به سن و سالی برسی که خداوند جل جلاله تو را به کمال عقل مشرف فرماید، و صلاحیت و شایستگی سخن گفتن و رو به رو شدن (در نماز) با حضرتش را به تو عطا کند و شایستگی ورود به ساحت قدسی اش را به اطاعت و بندگی به تو مرحمت فرماید، آن روز را در نظر بگیر و تاریخ آن را یادداشت کن و آن را بهترین و بزرگ ترین اعیاد خود قرار بده و هر ساله در آن روز تجدید شکر خدا را بنما و صدقه بده و بیش از پیش به طاعت خداوند بپرداز.(3)
قرآن کریم نیز با بیان داستان حضرت یوسف علیه السلام، یادآور می شود که چگونه او در دوران حساس بلوغ (یعنی اوایل دوران جوانی) در معرض سخت ترین امتحان و خطرناک ترین واقعه ی تاریخی زمان خود قرار گرفت و با اراده ای قوی و ایمانی راسخ از این آزمون الهی سربلند خارج شد و در قله ی شرافت و عفاف جای گرفت و شخصیت اش برای نوجوانان به عنوان اسوه و نمونه ای کامل همیشه جاوید باقی ماند.
نوجوان و جوان مؤمن با بینش صحیحی که از اسلام الهام گرفته است، می داند که هر واقعه ی ناگواری که در زندگی انسان اتفاق می افتد در صورتی که خود مسئول پدید آمدن آن نباشد در حکم آزمایش و ابتلا از طرف خداوند است که هدف آن سازندگی و رشد و کمال انسان است. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
ألمُؤمنُ یبتَلِی بأ نواعِ البَلاءِ؛(4) مؤمن به انواع گرفتاری ها مبتلا می شود. هم چنین می فرماید:
ألبَلاءُ لِلظالِم أدَبٌ و لِلمُؤمِن إمتِحان وَللِأولِیاء درجهٌ؛ (5) بلا و ناگواری در زندگی برای ستمگر، گوش مالی و برای مؤمن، آزمایش و امتحان و برای دوستان خدا درجه (یا موجب کسب درجه ی بالاتر) است.
با مراجعه به زندگی رهبران و دانشمندان و انسان های بزرگ در طول تاریخ، ملاحظه می شود که بیش تر آنان آگاهانه با دشواری ها و حوادث گوناگون زندگی دست و پنجه نرم کرده اند و موفقیتشان در بزرگسالی مرهون صبر و استقامتی است که در برابر سختی های دوران کودکی و نوجوانی از خود نشان داده اند.
مسئله ای که باید در کنار مسئولیت و تکلیف نوجوان مورد توجه او قرار بگیرد این است که گرچه نوجوان مسئولیت پذیر می شود و تکالیف الهی متوجه او می گردد ولی اگر تکالیف خود را انجام دهد، مؤاخذه و عقاب نخواهد شد؛ زیرا او در این زمینه اطلاعات کافی ندارد؛ چنان که امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
جهلُ الشَبابِ معذورٌ علمُهُ مَحُقُور؛(6)
ناآگاهی نوجوانان پذیرفته و آگاهی و دانش آنان ناچیز است.
این روایت بیان می کند که عذر نادانی نوجوان مقبول است، زیرا علم او در نوجوانی محدود و نارساست.
پیامبر اعظم صَلَّی الله عَلیهِ وآله نیز می فرماید:
الشباب شُعبَهٌ مِنَ الجُنونِ؛ (7) جوانی شعبه ای از جنون و دیوانگی است. چرا که نوجوان و جوان به آسانی نمی تواند رفتار و خواسته های خود را با نظارت شرع و عرف تطبیق دهد. شاید به همین جهت است که خداوند توّاب در برابر نادانی و جهل و جنون نوجوان و جوان که موجب بروز خطا در آنها می گردد، توبه پذیری خویش را بیش تر به همین طبقه توصیه نموده است:
ما مِن شی أحَبُّ إلَی اللهِ من شابٍ تائِبٍ؛(8) چیزی محبوب تر از توبه کننده در نزد خداوند نیست.
دین اسلام پایه های تربیت را در درون افراد بنیان گذارده و آنها را به رعایت اصولی سفارش کرده است که در صورت تحقق آنها در وجود افراد، نظام اجتماعی از ثمرات مفید آن (مانند تعادل، روابط پایدار، محبت متقابل، نظارت و مراقبت اجتماعی و...) بهره مند می شود.
تقوا، برادری، عفو و بخشش، ترحم و دل سوزی، رعایت حقوق دیگران، جرأت و شهامت، ایثار وگذشت، مشورت، تعاون و هم کاری و...
جزو اصول تربیت اجتماعی است که اسلام بدانها سفارش کرده است. بدون تردید خانواده اولین نهادی است که این اصول در آن تجربه می شود و کودکان و نوجوانان در رفتار اعضای خانواده آنها را نظاره می کنند.
پیشوایان دین علاوه بر رعایت اصول تربیت، نظارت دقیق و مداومی در تربیت فرزندان شان داشتند و سعی وافر داشتند تا آنها را متدین، متعهد و فعال پرورش دهند. به همین جهت همواره با آنها دوست و رفیق بودند و با کمال محبت با آنها رفتار می نمودند ودر دشواری ها و مشکلات یار و یاور آنها بودند. رسول اکرم صَلَّی الله عَلیهِ وآله در این باره می فرماید: رَحِمَ الله عَبداً أعانَ وَلدَهُ عَلَی بِرِه بِالإِحسانِ إِلیهِ و التَألفِ لَه وَ تَعلیمِهِ و تَادیبِهِ؛(9) خداوند رحمت کند بنده ای که فرزندش را بر نیکی و سعادتش یاری کند، به این که به او احسان نماید و با او رفتار دوستانه داشته باشد و به آموزش پرورش او بپردازد.
مردی به محضر رسول خدا صَلَّی الله عَلیهِ وآله ‏آمد و گفت: «ما قَبلَّتُ صَبیاً؛ من هرگز کودکی را نبوسیده ام.» ‏وقتی از محضر رسول خدا صَلَّی الله عَلیهِ وآله مرخص شد، حضرت فرمود: «‏هذا رجُلُ عِندی إنَّه من أهلِ النّارِ؛ این مردی است که در نزد من از اهل دوزخ است »(10)
هم چنین پیشوایان دین، هرگز فرزندانشان را تحقیر و غریزه ی رشدجویی شان را سرکوب نمی کردند بلکه به آنها شخصیت می دادند و از کارهایی که موجب عقده و حقارت آنها می شد دوری می جستند؛ زیرا می دانستند افرادی که برای خود شخصیتی قایل نیستند به هر انحراف و گناهی دست می زنند. از سوی دیگر اگر کسی در خود احساس شخصیت کند، آن را با گناه نابود نمی کند؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
من کَرَمت عَلَیهِ نَفسِهِ لَم یَهِنها بِالمَعصیهِ؛(11)
کسی که خود را گرامی می دارد آن را با گناه خوار نمی کند.
پیشوایان دین همواره فرزندان خود را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر می کردند و اصرار داشتند در هر فرصتی با ارائه ی حکمت ها و مطالب سازنده و عمیق اذهان صاف آنها را بارور نمایند؛ چنانکه قرآن کریم نصایح لقمان حکیم به فرزندش را با خطاب زیبای ‏«یا بُنَی» گزارش می کند. امام علی علیه السلام هم در نامه ای اندرزهای خود به امام حسن علیه السلام را با ده بار خطاب ‏«یا بُنَی» همراه می کند.(12)
امام حسین علیه السلام نیز به عبدالرحمن بن سلمی که سوره ی حمد را به فرزند ایشان آموخته بود و اندکی او را تعلیم و تربیت نموده بود، هزار دینار جایزه داد و دهان او را پر از گوهر نمود. شخصی به حضرت گفت: چرا آن همه جایزه دادی؟! امام علیه السلام فرمود: «وأَینَ یَقعُ هذا مِن عَطائِهِ؛ این مبلغ اندک از کجا ارزش تعلیم او را جبران می کند؟».(13)
نکته ی مهمی که در این جا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در تربیت نوجوان، باید از خطا های جزئی و کم اهمیت صرف نظر کرد و با بلند نظری و بزرگواری از کنار آن گذشت تا بتوان از موارد مهم تر با قاطعیت جلوگیری کرد. در تعلیم و تربیت اسلامی، این روش به «‏تغافل» تعبیر می شود. یعنی چنین وانمود کنیم که اشتباهات و خطاهای او را ندیده ایم.
با به کارگیری این روش، دیگر احساسات نوجوان با تذکرهای پی درپی ما جریحه دار نمی شود و لجاجت و ستیزه جویی در او زمینه ی رشد نمی یابد.
تغافل سبب می شود که پرده ی حجاب و حیای فطری در نوجوان دریده نشود و فرصت جبران و ترمیم از او گرفته نشود. تغافل نوعی برخورد بزرگوارانه و کریمانه است. امام علی علیه السلام آن را از برترین کمالات انسان های بزرگوار می شمارد و می فرماید:
أشرَفُ أخلاقِ الکَریم تَغافُلُهُ عَمَّا یعلَم؛ (14) از برترین اخلاق انسان بزرگوار، تغافل او از دانسته های خویش است.
نباید فراموش کرد که تغافل نیز حدی دارد. اگر نوجوان خطاها را تکرار کند باید به گونه ای جلوی آنها را گرفت.(15)
برخی افراد در روند تعلیم و تربیت، از اعمال خشونت و سخنان پرخاشگرانه و مسائلی از این دست بهره می برند؛ در حالی که باید دقت داشت هرگاه زمینه ی استفاده از راهبردهای گفتاری وجود دارد نباید از تنبیه بدنی بهره برد؛ زیرا موجب خدشه دار شدن کرامت و شخصیت، سرخوردگی یا عدم اعتماد به نفس و عقده و کینه (نسبت به کسانی که رفتار نامطلوبی با او داشته اند) می شود.
دوران کودکی و نوجوانی بهترین و مناسب ترین زمانی است که پدر و مادر می توانند فرزند خود را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا سازند؛ زیرا دراین دوره، کودک فقط پدر و ماد‏ر و محیط خانواده را می شناسد و به اصطلاح گوش و چشم او بسته است و تنها تحت پوشش شخصیتی خود تغذیه ی روحی و فکری می شود.
در این برهه، روح کودک بسیار حساس و اثرپذیر است و همانند دوربین فیلمبرداری همه ی رفتارها را در خود ضبط می کند و به تدریج در دراز مدت آنچه را که دیده انجام می دهد. اگر پدر و مادر در این دوره نسبت به تربیت فرزندان بی توجه باشند و خود عملاً الگوی تربیتی شایسته ای برای آنان نباشند و تنها به امر و نهی های خشک و خالی اکتفا کنند، کودکان و نوجوانان، بی تأثیر از چنین توصیه های توخالی، به رفتارها و خلقیات نامطلوب گرایش پیدا می کنند و به الگوهای منفی اخلاقی بیرون از خانه اقبال و اثرپذیری بیش تری نشان می دهند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام ضمن سفارش به فرزند خود امام حسن مجتبی علیه السلام به زمینه ی بسیار مستعد روح نوجوانان برای رشد و تکامل اشاره کرده، می فرماید:
وإِنّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیه ما أُلقِی فِیها مِن شَی ءٍ قَبِلَتهُ فَبادَرتُکَ بِا لأدَبِ قَبلَ أن یقسُوَ قَلبَکَ و یشتَغِلَ لُبُکَ؛ (16) بی تردید دل نوجوان چون زمین آماده و بدون کشت است و آماده ی پذیرش هر بذری است که در آن افکنده شود، پس به تربیت تو شتافتم پیش از آن که دلت سخت شود و خاطرت به چیزی مشغول شود.
بخش عمده ای از پیروزی ها، موفقیت ها و احیاناً شکست ها و نابسامانی های دوره ی بزرگسالی ریشه در کمال تربیت یا سوء تربیت در دوره ی کودکی و نوجوانی دارد.
سعدی گوید:

هر که در خردی اش ادب نکنند
در بزرگی فلاح ازو برخاست

چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست

لقمان به فرزندش فرمود:
فَاتَّخِذهُ [الادب] عادَهً فإِنَّکَ تُخلِفُ فِی سَلَفِکَ وَتَنفَعُ بِهِ مِن خَلفَکَ وَ یَرتَجیِکَ فیه راغِب وَ یَخشی صُولَتِکَ راهِبٌ؛ (17) فرزندم! تربیت را خُلق و عادت همیشگی خود قرار بده؛ زیرا تو جانشین گذشتگان و الگوی آیندگان هستی که از ادب تو بهره مند خواهند شد. راغبان چشم امید به ادب تو دارند و خائفان از صولت وحشمت تو هراسانند.
سفیان ثوری گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند:
ای سفیان! پدرم سه چیز را به من تعلیم داد و از سه چیز نهی کرد؛ اما آن سه که مرا به آن تعلیم نمود، این بود که به من فرمود: پسرجانم! هرکه با یار بد هم نشین شود، سلامت و ایمن نماند. هر کس کلامی را که بر زبان جاری می کند، مهار نکند پشیمان گردد. و هر کس در آستانه ی جاهای بد قرار گیرد، متهم گردد.
گفتم: ای فرزند دختر رسول خدای صلی الله علیه وآله آن سه چیزی که شما را از آنها نهی فرمود کدام اند؛ فرمود: مرا از هم نشینی با سه گروه منع کرد: کسانی که بر بنده ای که خدا به او نعمت داده حسادت ورزند؛ کسانی که بر مصیبت دیده سرکوفت زنند و فرد سخن چین.(18)
روش تربیتی نوجوانان و خردسالان از دیدگاه امام علی علیه السلام را می توان به طور خلاصه در چند مسئله بیان نمود:
‏1. واقع بینانه و دور از تعصبات قبیلگی و خانوادگی:
لا تَقسِرؤُا أولَادَکُم عَلی آدابِکُم فَإنَّهُم مخلوُقوُنَ لِزَمَانٍ غَیرَ زَمانِکُم؛(19) فرزندان خود را برآداب و رسوم خود مجبور نسازید، زیرا آنان بر روزگاری غیر از روزگار شما تعلق دارند.2‏. تربیت و رشد تفکر دینی در سنین متفاوت: چنان که خود ایشان فرزندانشان را در همان سنین آغازین زندگی با خداشناسی و توحید آشنا می ساختند.
لَمّا کانَ العَبّاسُ و زَینَبُ وَلَدِی علی علیه السلام صَغِرینَ، قَال عَلی علیه السلام لَلعَّباسِ: قُل واحِد. فَقَالَ واحِد. فَقالَ: قُل اثنَان. قَال: استَحیی ان اقُولَ بِاللسان اَّلذِی قُلتُ واحِد، اثنَان. فَقَبَّلَ عَلَی عَینَیِه ثُمَّ التَفَتَ الَی زِینَبَ وَ کانَت یسارِهِ وَ العَبَّاس عَلی یمیِنِه فَقَالَت یا ابَتاه اتُحبِنُّا؟ قَال: نَعَم یا بُنَّی اولادُنا اکبَادُنا. فَقَالَت: یا ابَتاه: حُبَّانِ لا یجتَمِعان فِی قَلبِ المُومِن، حُبُّ اللهِ و حُبُّ الاولَادِ وَ ان کَانَ لَابد لَنَا فَالشَّفَقَهُ لَنَا و الحُبُ لِلِه خَالِصاً فَازدادَ عَلی بِهِمَا حُبّاً؛ (20)
زمانی که عباس و زینب، دو فرزند علی علیه السلام در سنین کودکی بودند، روزی علی علیه السلام به فرزند خود عباس فرمود: فرزندم! بگو یک. عباس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عباس گفت: خجالت می کشم با زبانی که گفتم دو بگویم. امام علی علیه السلام از عقل و هوش و درایت فرزند خود بسیار مسرور شد و چشمان او را بوسید. آنگاه به زینب کبری که در طرف چپ قرار گرفته بود نگاه کرد. زینب پرسید: پدر جان آیا ما را دوست داری؟ امام علی فرمود: آری دخترم. فرزندان ما جگرگوشه های ما هستند. زینب گفت: پدرجان دو محبت که در دل مؤمن جمع نمی گردد: حبّ خدا و حب اولاد؛ و اگر از محبت ما گریزی نیست شفقت پس عواطف و شفقت از آن ما و محبت خالصانه از آن خداست. این سبب شد که مهر و عاطفه ی علی علیه السلام به آن دو بیش تر شود.
3. تقویت حس اعتماد به نفس و شخصیت بخشی: امام علی علیه السلام فن خطابه و سخن رانی را به فرزندان خود می آموخت. روزی امام حسن علیه السلام را واداشت تا به منبر رود و برای مردم خطبه بخواند. بعد از منبر و خطابه، امام او را ستود.
در یکی از شب های عید امام علی علیه السلام خطاب به فرزندش امام مجتبی علیه السلام فرمود: برخیز و برای مادران، برادران و خواهرانت سخنرانی کن، اما امام مجتبی علیه السلام در حضور پدر خجالت می کشید. امام علی علیه السلام برای این که فرزندش آسوده خاطر خطابه اش را ایراد کند، از اتاق خارج شد و روبه روی در ورودی منزل ایستاد و سخنان او را زیر نظر گرفت.
امام مجتبی علیه السلام با حمد و ستایش سخن آغازکرد و به جدش رسول خدا علیه السلام درود فرستاد و آنگاه با سخنان جالبی نظرهمگان را به خود جلب کرد. درپایان سخن رانی امام علی علیه السلام وارد اتاق شد و امام حسن علیه السلام را در آغوش کشید و از خطابه ی زیبای او تشکر کرد.(21)
امام علی علیه السلام ضمن نامه ی مفصلی روش عالمانه و نظر صائب خود را در طرز تربیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام جوان نوخاسته (نوجوان)خویش توضیح داده است‏:
وإن إبتَدَئِکَ بِتَعلیمِ کِتابِ اللهِ وَتَأویلِهِ وشَرایعِ الإسلاَمِ وأحکَامِهِ وَحَلالِهِ وَحَرامِهِ... وَکانَ إحکَامٌ ذلِکَ لک عَلی مَاکَرَهتُ مِن تَنبِیِهِکَ لَهُ أحَبُّ إلَی مِن إسلَامِکَ إلَی أمرٍ لا آمَنَ عَلیکَ فِیهِ إلَی هَلَکَه...؛(22) خواستم تربیت تورا به تعلیم کتاب خداوند وبیان آن ومقررات واحکام اسلام و حلال و حرام آ ن آغازکنم... اما محکم نمودن عقاید تو را، از تسلیم کردن و سپردن تو به دست شبهات، که تو را از فلاکت و تباهی در آن ایمن نیست، بهتر می دانم و امیدوارم که خداوند تو را در هدایت یافتن موفق بدارد و به راه راست راهنمایی فرماید.
امام حسن مجتبی علیه السلام هم درسایه ی تربیت پذیری از چنین مربی ارزشمندی عوامل تربیتی را این گونه معرفی می نماید‏:
1. خانواده؛
2. پدر صالح؛
3. مادر شایسته؛
4. دوستان.(23)
بی شک بهترین و لذت بخش ترین لحظات زندگی یک کودک و نوجوان دقایقی است که با دوستانش به سر می برد. حضرت مجتبی علیه السلام در تربیت فرزندخویش به نقش حساس دوست و هم بازی های او عنایت ویژه ای مبذول داشته و به فرزندش می فرماید:
یا بُنی لا تُواخٍ أحداً حتی تَعرفُ موارِدِه و مَصادِرِهِ فإذا إستَبَطت الخُبرَهُ و رَضِیت العشرَهُ فاخِهِ علی إقآلََه العَثَرَة و المُواسَاة فی العُسرَة؛ (24) فرزندم با هیچ کس دوستی مکن مگراین که از رفت و آمد (ویژگی های روحی واخلاقی و رفتاری) او آگاه گردی. هنگامی که دقیقاً بررسی و تحقیق گذشت و چشم پوشی از لغزش ها و یاری کردن در سختی ها، همراه باش.
هم چنین آن حضرت در بخشی از سخنانش که درآخرین روزهای زندگی با برکت خویش به جنادة بن ابی امیه بیان فرمود به نشانه ها و علائم دوست خوب اشاره نموده، می فرماید:
و إذَا نازَعتُک إلی صُحبَهٍ الرِجالِ حاجَه فأصحَب من إذا صحبته زانَکَ و إذا خدمته صَانَکَ وَ إذا أرَدت منه معَوُنهً أعَانَک و إن قُلتَ صَدَّقَ قولکَ و إن صُلتَ شدَّ صُُئولََتَک و إن مَدَدتَ یدک بفضلِ مَدِّها و إن بَدَت مِنکَ ثُلمَهٌ سََّدها و إن رأی منک حَسنهُ عَدَّها و إن سَألتَهُ أعطاکَ و إن سَکَتَّ عنهُ إبتِداک؛(25) ای جناده! اگر خواستی با شخصی رفاقت کنی و احتیاج به مونس، تو را به رفاقت واداشت، با کسی دوستی کن که رفاقت او زینت و آرایش برای شخصیت تو بوده و پاسدار خدمات تو باشد، هرگاه از او یاری طلبیدی یاری ات کند، هرگاه سخنی گفتی تو را تصدیق نماید، اگر به او نزدیک شدی تو را محترم شمرده و مقامت را گرامی دارد، اگر دست نیاز به سویش درازکردی دستت را رد نکند، اگر مشکلی داشتی و گرهی در کارت افتاد، آنرا بگشاید، اگر از تو نیکی و خوبی ببیند آن را فراموش نکند، اگر خواسته ای داشتی آن را برآورد، هرگاه خاموشی گزیدی او با تو سخن آغاز کند، اگر گرفتاری برای تو پیش آید با تو هم دردی نماید، از جانب وی به تو رنج و گزندی نرسد، هنگام سختی ها تو را بی یاور نگذارد و اگر در حال تقسیم با هم به اختلاف برخیزید تو را بر خود مقدم دارد.

پی نوشت ها :

1. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 222 ‏و محمد باقر مجلسی، -بحارالانوار، ج 104، ص 95
2. سوره ی ق. آیه ی 18.
3. سید ابن طاووس، کشف المحجه، ص 91
4. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 484.
5. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 81، ص 108.
6. تمیمی آمدی، غررالحکم، ترجمه ی محمد علی انصاری، ج 1، ص 372.
7. بحارا لانوار، ج 17‏، ص49.
8. علی طبرسی، مشکوه الانوار، ص 155‏.
9. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 2، ص 626.
10. کلینی، فروع کافی، ج 6، ص 50. ‏
11. جمال الدین خوانساری، شرح غررالحکم، ج 5‏، ص 357‏، ح8730.
12. نهج البلاغه، نامه ی31.
13. جهت اطلاع بیش تر ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارا لانوار، ج74و 75 ‏و مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 66.
14. لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص 115.
15. محمدعلی سا د‏ات، راهنمای پدران و مادران، ص 35‏.
16. نهج البلاغه، نامه ی31.
17. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 13، ص411.
18. ابن شعبه، تحف العقول، ص 396‏.
19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 257.
20. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 15، ص 215.
21. محمددشتی، امام علی علیه السلام ومباحث تربیتی، ص 105.
22. نهج البلاغه، نامه ی 31.
‏23. عبدالکریم پاک نیا، تربیت درسیره و سخن امام حسن مجتبی علیه السلام، ص 20.
24. ابن شعبه، تحف العقول، ص 233‏.
25. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ‏ص 211‏.

منبع: انبیایی، محمدجواد؛ (1388)، نقش تفریح در تربیت جوانان و نوجوانان از دیدگاه قرآن و روایات، قم، انتشارات جامعة القرآن الکریم، چاپ اول.

 

منبع: https://www.rasekhoon.net



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 93/3/26 توسط محمد مهدی

ثروتمند شدن آرزوی خیلی‌ها در دنیاست؛ آرزویی که همت بلند می‌خواهد، سری پر شور و البته کفش‌هایی آهنین. سرگذشت هر کدام از سرمایه‌داران جهان و افت و خیز‌های زندگی آنها به خوبی نشان می‌دهد که هیچ کار دنیا بی‌حساب و کتاب نیست. ابرثروتمندان و افراد مطرح هم مثل بسیاری از مردم عادی قبل از رسیدن به ثروتی کلان، کار خود را با مشاغل پایین و پست آغاز کرده‌اند اما چنگ زدن به فرصت‌ها و تلاش برای رسیدن به بهترین‌ها مسیر زندگی آنها را تغییر داده است. نقطه شروع زندگی خانوادگی و کاری 10 ثروتمند اول دنیا خواندنی است.

پدیده‌ای به نام گیتس، $ 78.5 Billion

بیل گیتس، رئیس و موسس شرکت مایکرو‌سافت در سال 1955 در یک خانواده متوسط در شهر سیاتل ایالات‌متحده متولد شد. گیتس از کودکی عاشق رقابت بود و سعی می‌کرد در هر زمینه‌ای از دوستان خود بهتر و جلوتر باشد. درست در زمان تحصیلات ابتدایی بود که با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در استفاده از آن مهارت کسب کرد و در 13سالگی اولین نرم‌فزار خود را که یک بازی ساده بود، نوشت.

اولین شغل ثروتمندترین‌های جهان چه بود؟


در سال 1973 بود که وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر آشنا شد اما خیلی زود به خاطر مایکروسافت هاروارد را ترک کرد و هیچ‌وقت درسش را تمام نکرد و مدرک نگرفت. بیل گیتس در سال 1975 به کمک دوست دوران کودکی‌اش پل آلن شرکت کوچکی به نام Microsoft با شعار «در هر خانه یک کامپیوتر» ایجاد کرد. در سال 1980 شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت کامپیوتر خود را که بعدها PCنام گرفت (چیزی شبیه کامپیوترهای امروزی) وارد بازار کند بنابراین در اتفاقی باورنکردنی، کار نرم‌افزار آن را بر عهده شرکت مایکروسافت گذاشت که همین نقطه پررنگی در کارنامه کاری‌شان شد. گیتس زمانی که فقط 19 سال داشت مایکروسافت را مدیریت می‌کرد. او به قدری کار می‌کرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمی‌کرد و به همراه کارمندان خود به سختی روی پروژه‌های مختلف و سفارش مشتریان کار می‌کرد.

بعد از تصمیم به کناره‌گیری اش از مایکروسافت با 29 میلیارد دلار سرمایه، بنیاد خیریه « بیل و ملیندا » را تاسیس کرد و آوازه‌اش را به خاطر کارهای خیرخواهانه در از بین بردن فقر و مبارزه با بیماری‌هایی همچون ایدز و مالاریا چندین برابر کرد. بیل گیتس، میلیاردر معروف در خانه‌ای 125میلیون دلاری زندگی می‌کند. خانه مجلل او کنار تپه‌ای مشرف به دریاچه واشنگتن قرار دارد که مالیات سالانه این خانه 991 هزار دلار است. بیل گیتس 58 ساله که اکنون ثروتمندترین فرد جهان است توانست در سال گذشته با افزایش 8/15 میلیارد دلاری سرمایه خود دوباره جایگاه اول را در میان سرمایه?دارهای دنیا به دست بیاورد.


کارلوس اسلیم هلو، $ 61.8 Billion

محال است وارد مکزیک شوید و هر لحظه پول‌تان به جیب اسلیم نریزد

اولین شغل ثروتمندترین‌های جهان چه بود؟


کارلوس اسلیم هلو، دومین مرد ثروتمند جهان است. این تاجر و سرمایه‌گذار مکزیکی با حدود 26 میلیارد دلار سرمایه خالص، یکی از موفق‌ترین مردان جهان در زمینه تجارت و بازرگانی است. وی در سال 1940 در مکزیکوسیتی از پدر و مادری لبنانی‌الاصل متولد شد. پدر کارلوس اسلیم، به واسطه کار سخت و استعدادش در سرمایه‌گذاری بسیار موفق بود و با دختر یک بازرگان موفق ازدواج کرد و صاحب 6 فرزند شد که کارلوس اسلیم، کوچک‌ترین آنها بود. کارلوس از همان کودکی با راهنمایی‌های پدرش با استراتژی و روش‌های کسب‌وکار آشنا شد و به مهارت بالایی دست یافت. مثلا او زمانی که هنوز یک نوجوان بود در یکی از بانک‌های کشورش سهام می‌خرید و همزمان در شرکت پدرش به کار مشغول بود. کارلوس با درس خواندن در رشته مهندسی در یکی از دانشگاه‌های برتر مکزیک قدم محکم‌تر دیگری هم در موفقیتش برداشت. اغلب خدمات در مکزیک به‌ نوعی با سرمایه‌های کارلوس اسلیم به وجود آمده‌اند. مثلا 92 درصد خطوط تلفن مکزیک متعلق به اوست. مردم اغلب مایحتاج زندگی خود را از فروشگاه‌های زنجیره‌ای او می‌خرند یا برای صرف غذا در مکزیک به یکی از 180رستوران زنجیره‌ای او می‌روند. مردم از بانک‌های او وام می‌گیرند. کارلوس بخشی از درآمدهایش را به امور خیریه اختصاص می‌دهد. او در سال 2006 یک میلیارد و 800 میلیون دلار به موسسه‌های خیریه کمک کرد، 95 هزار دوچرخه برای کودکان فقیر خرید و هزینه تحصیل 150 هزار دانشجو را تقبل کرد. اسلیم در سال 1990 بزرگ‌ترین اپراتور مخابراتی مکزیک را با نام Telmex خرید تا امروز بیش از 90‌درصد صنعت مخابرات این کشور را در دست داشته باشد و در شرکت‌های او250 هزار مکزیکی مشغول به کار هستند. او هم تنها به خاطر تلاش و مهارت‌هایی که از خود نشان داد در بین خواهر و برادران دیگر و همه دنیا در رتبه دوم قرار گرفته است.


وارن ادوار بافت، $ 58.5 Billion

صبر و شکیبایی اصل مهم سرمایه‌گذاری

اولین شغل ثروتمندترین‌های جهان چه بود؟


وارن ادوار بافت که جالب‌ترین سرگذشت را میان ثروتمندان دنیا از نظر نحوه زندگی، ثروتمند شدن و تفکرات اقتصادی دارد در سال 1930 در اوهامای ایالت متحده آمریکا متولد شد. پدرش هاوارد، دلال سهام شرکت‌ها بود و بعد نماینده گنگره شد. بافت در کودکی در زمینه پول و تجارت استعداد شگفت‌انگیزی از خود نشان داد. توانایی‌هایش در محاسبه دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران تجاری‌اش را متحیر می‌کند. بافت در 6 سالگی در حالی‌که کودکان هم‌سن و سال او در حال بازی بودند،6 جعبه کوکاکولا به قیمت 25 سنت از مغازه پدربزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک سکه 5 سنتی فروخت. در 11 سالگی بافت 3 سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم 38دلار برای خود و خواهر بزرگش به نام خرید. تا اینکه در مدت کوتاهی هر سهم به 40 دلار رسید و او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون آن سهام پس از مدت کوتاهی به 200 دلار رسید. این تجربه درس بزرگی به او داد؛ اینکه یکی از اصول مهم سرمایه‌گذاری، صبر و شکیبایی است. پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی برود اما بافت به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها می‌داند اما با پافشاری‌های پدرش بالاخره وارد دانشگاه شد و در 3 سال مدرک لیسانس خود را گرفت و برای دوره فوق‌لیسانس رشته اقتصاد به دانشگاه کلمبیا رفت. آنجا سرمایه‌گذاران مشهوری همچون بن گراهام، تدریس می‌کردند؛ تجربه‌ای که زندگی بافت را برای همیشه تغییر داد. بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس بن‌گراهام نمرهA + گرفت. بعد از دوره فارغ‌التحصیلی، بافت تصمیم گرفت برای گراهام به‌طور رایگان کار کند ولی گراهام نپذیرفت. او بعد از رد شدن پیشنهاد کار توسط او در وال‌استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد اما در سال 1954 همه‌چیز تغییر کرد؛ بن گراهام، استاد دانشگاه بافت و سرمایه‌گذار مشهور از او دعوت کرد با حقوق سالانه 12هزار دلار برای گراهام کار کند. وارن بافت بعد از مدت‌ها انتظار به آنچه می‌خواست رسید. بعد از چندین سرمایه‌گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد و حالا در 82 سالگی رتبه سوم را در میان ثروتمندترین افراد جهان دارد. او از دوستان صمیمی بیل گیتس است و در سال 2006، او 83درصد از دارایی خود را به بنیاد «بیل و ملیندا گیتس» اهدا کرد. اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بی‌نظیر بوده ‌است. بافت راننده یا محافظ شخصی ندارد و هرگز به‌وسیله جت شخصی سفر نمی‌کند هرچند مالک بزرگ‌ترین شرکت جت شخصی دنیاست.


آمانسیو اورتگای، $ 54.9 Billion

باربری که میلیاردر اسپانیا شد

اولین شغل ثروتمندترین‌های جهان چه بود؟


احتمالا شما هم با مارک کفش و لباس ZARA آشنا هستید. شرکت ZARA سومین فروشگاه زنجیره‌ای کفش و لباس را در اختیار دارد و موسس آن پیژامه دوز سابق و باربر یک مغازه لباس‌فروشی به نام آمانسیو اورتگای اسپانیایی است. پدر آمانسیو، یک کارگر راه‌آهن و مادرش خدمتکار بود. او هیچ‌وقت تحصیلاتش را ادامه نداد. اورتگا که به دلیل شغل پدرش به همراه خانواده در 14سالگی به شهر لاکرونیا نقل مکان کرده بود، در این شهر به عنوان پیک برای یک فروشگاه لباس‌فروشی که برای افراد ثروتمند لباس تولید می‌کرد و پس از آن در شغل‌هایی مثل دستیار پارچه‌فروشی و خیاطی مشغول به کار شد. اورتگا با دیدن اینکه هزینه‌های تولید پوشاک از مرحله طراحی به کارخانه و فروشگاه‌ها چطور افزایش می‌یابد‌ به اهمیت تحویل بدون واسطه محصولات برای کاهش هزینه‌ها پی برد. او سال‌ها بعد، این استراتژی را با موفقیت بسیار در زارا پیاده کرد. آمانسیو اورتگا، سرمایه‌دار 77 ساله اسپانیایی در اوایل دهه 1960 اورتگا، مدیر یک فروشگاه محلی لباس شد که تنها تعداد کمی از افراد ثروتمندتر آن منطقه از عهده خرید لباس‌های گران آن فروشگاه برمی‌آمدند. بنابراین او با خرید پارچه‌های ارزان‌تر در بارسلونا و برش دستی آنها با استفاده از الگوهای مقوایی شروع به تولید لباس‌هایی با قیمت پایین‌تر کرد و آنها را در فروشگاه‌های محلی به فروش رساند. او از سود حاصل از این کار برای راه‌اندازی اولین کارخانه تولید پوشاک خود که بعدا تبدیل به زنجیره فروشگاه‌های معروف مد در دنیا یعنی زارا (ZARA) شد، در سال 1975 استفاده کرد. امروز ZARA بازارهای جهانی را تسخیر کرده است و در اکثر شهرهای مطرح جهان شعبه دارد. او برخلاف اروپایی‌ها از زدن کراوات خودداری می‌کند و دوست دارد غیررسمی لباس بپوشد. آقای اورتگا جت شخصی هم دارد. البته او استفاده زیادی از این جت نمی‌کند، چراکه از کار کردن لذت می‌برد و وقت زیادی برای مسافرت ندارد.


اینگوار کمپراد، $ 49.1 Billion

پسر کبریت فروش

اولین شغل ثروتمندترین‌های جهان چه بود؟


مدیرعامل 89 ساله شرکت تولید لوازم خانگی «آی‌کیا» اینگوار کمپراد در سال 1926 در سوئد متولد شد. او زمانی که یک پسر جوان بود، با دوچرخه‌اش دور محله می‌گشت و به همسایه‌ها کبریت می‌فروخت. اینگوار خیلی زود متوجه شد اگر کبریت‌ها را به شکل دسته‌ای و تعداد زیاد بخرد و آنها را به شکل دانه‌ای بفروشد سود خوبی به دست خواهد آورد و اگر کبریت‌هایش را با حداقل سود و قیمت ارزان بفروشد، همگی زود فروش خواهند رفت و او می‌تواند خیلی زود اقدام به خرید مجدد کند. او عاشق خرید و فروش بود پس به مرور فروش ماهی، اجناس تزئینی درخت کریسمس و ... را هم تجربه کرد. او حتی از همکلاسی‌های خود هم نمی‌گذشت و به آنها خودکار و مداد می‌فروخت. اینگوار با وجود اینکه همیشه در رؤیای فروشندگی به‌سر می‌برد در مدرسه دانش‌آموز ممتازی بود. اینگوار 17 ساله به خاطر ممتاز شدنش در مدرسه از پدرش پاداش گرفت و با سرمایه اندکی که به‌دست آورده بود و پاداش پدرش فروشگاه مبلمان کوچکی به نام«آی‌کیا» را تاسیس کرد. آی‌کیا در ابتدا محصولاتی چون خودکار، کیف پول، قاب عکس، رومیزی و ساعت را به فروش می‌رساند. در سال 1974 این شرکت برای اولین‌بار تصمیم به فروش مبلمان خانگی گرفت و با استفاده از صنعتگران داخلی توانست هزینه تولید را کاهش دهد. تولید مبلمان آن قدر موفقیت‌آمیز بود که او در سال 1951 تصمیم گرفت تولید خود را فقط روی آن متمرکز کند. در همین سال بود که اینگوار کمپراد کسب و کار خود را از مرز قاره‌ها هم عبور داد و تا استرالیا رفت. این روند ادامه داشت تا امروز که حدود 300شعبه در 36 کشور دنیا برند «آی‌کیا»  را عرضه کنند. هم‌اکنون فروشگاه‌های او حدود 12هزار نوع محصول را با قیمت‌های مناسب به فروش می‌رسانند. کمپراد اصلا تجملاتی نیست. او هنوز با مترو رفت و آمد می‌کند و بلیت درجه 3 برای مسافرت‌هایش می‌خرد.

منبع: http://new.ksabz.net



نوشته شده در تاریخ جمعه 93/3/16 توسط محمد مهدی

با توجه به راهنمای تصویری زیر برای آقایان عینک آفتابی بخرید. دقت داشته باشید که برای هر چهره ای باید عینک مناسب آن چهره را انتخاب کنید.

اگر چهره شما گرد است، عینک خلبانی یا مربعی انتخاب کنید. عینک های زاویه دار صورت شما را بهتر تعریف می کنند.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


اگر چهره شما بیضی شکل است، می توانید هر مدل عینکی بزنید، ولی سعی کنید فریم عینکتان حداقل به اندازه صورتتان پهنا داشته باشد.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


اگر صورتتان مربعی شکل است، عینک های گرد و انحنادار به شما می آیند، زیرا صورت شما ساختار قوی با گوشه های تیز دارد، بنابراین عینک های زاویه دار به صورتتان نمی آیند.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


اگر صورتتان مستطیلی شکل است، از فریم هایی که شکل های هندسی تیز دارند اجتناب کنید تا با عینکی مناسب تر ساختار چهره خود را تلطیف و تعدیل کنید.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان

اگر صورتتان قلبی شکل است، فریم های مربعی به صورت شما بیشتر می آیند. از فریم های اشکی شکل یا فریم هایی که تزئینات زیادی بالای آنها هست اجتناب کنید.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


اگر صورتتان لوزی شکل است، می توانید هر عینکی که می خواهید بزنید، ولی نباید عینک هایی که زیادی گرد، منحنی یا زاویه دار هستند بزنید.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


اگر صورتتان مثلثی شکل است، فریم های خیلی سنگین یا اشکی شکل که تعادل را به چهره شما برمی گردانند، بیشتر به شما می آیند. فریم های مربعی و زاویه دار برایتان بهتر هستند.

راهنمای خرید عینک آفتابی برای آقایان


در تمام موارد یادتان باشد که قبل از خرید عینک آفتابی به مدل صورت و رنگ موی خود دقت کنید. بهترین و مطمئن ترین رنگ ها مشکی و لاکی هستند که تقریباً به همه می آیند.

منبع: http://new.ksabz.net



نوشته شده در تاریخ جمعه 93/3/16 توسط محمد مهدی

مسلط شدن بر اعصاب کار سختی است. می‌توانید از این نکات استفاده کنید تا بتوانید عصبانیتتان را کنترل کنید.

وقتی کسی در خیابان با رانندگی بد خود، سد راه شما می‌شود، خونتان به جوش می‌آید؟ وقتی فرزندتان در خانه همکاری نمی‌کند، اعصابتان خرد می‌شود؟ عصبانیت احساسی کاملاً طبیعی و حتی سالم است. اما خیلی مهم است که به طریقی مثبت با آن کنار بیایید. عصبانیتی که کنترل نشود می‌تواند هم به سلامتتان و هم به روابطتان آسیب بزند.

برای کنترل عصبانیتتان آماده‌اید؟ با این 10 نکته شروع کنید.

1. وقفه بیندازید.

تا 10 شمردن فقط برای بچه‌ها نیست. قبل از اینکه در یک موقعیت پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمرید. کُند کردن واکنش می‌تواند کمکتان کند اعصابتان آرام‌تر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت موردنظر دور شوید تا کمی عصبانیتتان فروکش کند.

2. وقتی آرام شدید، عصبانیتتان را بروز دهید.

به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیتتان را به طریقی قاطع اما غیرمقابله‌ای ابراز کنید. نگرانی‌ها و نیازهایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.

3. ورزش کنید.

فعالیت فیزیکی می‌توانید راه خروجی احساسات باشد، مخصوصاً اگر در حال انفجار هستید. اگر احساس می‌کنید عصبانیتتان شدیداً بالا رفته است، به پیاده‌روی یا دو بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیت‌جسمانی موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال می‌کند که باعث می‌شود احساس شادی بیشتری داشته و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.

4. قبل از حرف زدن فکر کنید.

در آن لحظه که از عصبانیت داغ کرده‌اید، خیلی راحت اتفاق می‌افتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت خوب فکر کنند.

5. راهکارهای ممکن را مشخص کنید.

به جای اینکه روی موضوعی که عصبانیتان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن مشکل را حل کنید. اتاق نامرتب فرزندتان عصبانیتان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه می‌رسد؟ برنامه شام را عقب‌تر بیندازید—یا توافق کنید که خودتان چند روز هفته را به تنهایی شام بخورید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمی‌کند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.

6. جملات "من" دار استفاده کنید.

برای جلوگیری از انتقاد کردن و تقصیر را به گردن کسی انداختن—که ممکن است فشار موقعیت را بیشتر کند—برای توصیف وضعیت از جملات "من" دار استفاده کنید. محترمانه و مشخص صحبت کنید. مثلا به جای اینکه بگویید، "تو هیچوقت در کارهای خانه به من کمک نمی‌کنی"، بگویید، "من ناراحتم که بدون اینکه به من برای جمع کردن ظرف‌ها کمک کنی، میز غذا را ترک کردی."

7. کینه به دل نگیرید.

بخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بی‌انصافی میشوید. اما اگر بتوانید کسی که عصبانیتان کرده را ببخشید، هر دوی شما می‌توانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقعبینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همانطور که شما دوست دارید رفتار کنند.

8. برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخ طبعی استفاده کنید.

شوخی کردن می‌توانید کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون می‌تواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.

9. مهارت‌های تمدد اعصاب را تمرین کنید.

وقتی از کوره در می‌روید، مهارت‌های تمدد اعصاب را وارد کار کنید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامش‌بخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلی‌بخش می‌تواند کمکتان کند. همچنین می‌توانید به موسیقی گوش دهید، در دفترخاطراتتان بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.

10. بدانید چه زمان باید کمک بگیرید.

یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیتتان خارج از کنترل به نظر می‌رسد، می‌توانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعد پشیمان شوید یا به اطرافیانتان صدمه بزنید. کلاس‌های کنترل اعصاب یا یوگا و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. کلاس‌های کنترل عصبانیت به شما کمک می‌کند تا:

• یاد بگیرید عصبانیت چیست
• بفهمید چه چیزهایی عصبانیت را در شما تحریک می‌کند
• علائم عصبانی شدنتان را بشناسید
• یاد بیگرید به عصبانیت و ناراحتیتان به طریقی سالم واکنش دهید
• احساسات پنهان خود مثل ناراحتی یا افسردگی را بشناسید

این کلاس‌ها و مشاوره‌ها می‌تواند به صورت فردی یا همراه با همسر و سایر اعضای خانواده‌تان انجام شود.

منبع: http://forum.saramad.ir



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 93/3/8 توسط محمد مهدی


روسیه در نظر دارد به عنوان بخشی از یک توافق گسترده تر برای ساخت هشت رئاکتور در جمهوری اسلامی ایران امسال قراردادی با ایران برای ساخت دو رئاکتور هسته ای دیگر در نیروگاه بوشهر امضا کند.


به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری رویترز ،یک منبع نزدیک به مذاکرات بین ایران و روسیه گفت :« روسیه و ایران شاید امسال یک توافق بین دولتی برای احداث چهار تا هشت رئاکتور هسته ای امضا کنند و بر اساس این توافق دو رئاکتور اول به رئاکتورهای بوشهر اضافه خواهند شد.»

شرکت دولتی هسته ای روسیه (روس اتم ) پیشتر اعلام کرد که در حال مذاکره با ایران در مورد احتمال احداث رئاکتورهای بیشتر در این کشور است اما جزئیات بیشتری را فاش نکرد.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 93/3/8 توسط محمد مهدی
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}