سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روشنگری و سربازان مدافعان حرم سایبری
 

چرا روزه گرفتن در عید قربان و فطر حرام است؟

چرا روزه گرفتن در عید قربان و فطر حرام است در صورتی که در سایر اعیاد این گونه نیست؟
آنچه در پرسش مطرح گردیده است به قلمرو فلسفه احکام یا علل ‌الشرایع مربوط می‌گردد که باید گفت قلمرویی است دور از دسترس عقل آدمی، مگر مقداری که توسط وحی (قرآن) یا مفسّران وحی (سنّت معصومین ـ علیهم السّلام ـ ) به ما ابلاغ گردیده است. تا آنجا که نویسندة این سطور تتبع کرده است. در خصوص مورد سؤال فوق چیزی در منابع وحیانی و سنّت موجود نمی‌باشد. به همین جهت نمی‌توان به صورت قاطع اظهار نظر نمود. اما احتمالاً دو مورد ذیل می‌تواند از فلسفه‌های تحریم روزه در این دو عید بزرگ اسلامی باشد:
الف) حفظ تعادل در جامعه اسلامی، اسلام آیینی است که به تعبیر قرآن «امّت»1 وسط و دین اعتدال می‌باشد. یکی از مصادیق این اعتدال برقراری نوعی موازنه میان دنیا و آخرت می‌باشد. نه مانند ملحدین کاملاً آخرت‌گرایی را نفی می‌کند و نه مانند مسیحیت دنیا را به یکباره کناره می‌گذارد.صراط مستقیم الهی، در این مورد، راه رفتن در خط اعتدال میان دنیا و آخرت می‌باشد. خداوند از زبان قوم بنی‌اسرائیل خطاب به قارون می‌فرماید: بهره‌ات از دنیا را فراموش نکن، اما در عین حال احسان و نیکویی را نیز مراعات نما.2
اگر این ویژگی دین اسلام را در کنار آن خصوصیت انسانها قرار دهیم که همواره تمایل به افراط و تفریط و خروج از حدّ اعتدال دارند، می‌توان ربط میان این سخن و فلسفة تحریم روزه در این دو عید را درک نمود. روز عید باید روز خوردن و آشامیدن باشد و مقدس مأبی نبایستی چنان بر آدمها مسلط گردد که عید بودن عید را نیز فراموش کنند. به دیگر سخن، عظمت و بزرگی این دو عید به اندازه‌ای است که عید بودن آنها به هیچ عنوان نباید تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار گیرد. روزه گرفتن در این دو روز بدون شک این دو عید بزرگ را کم‌رنگ می‌سازد. و شارع چون به این کم‌رنگ شدن راضی نیست دستور به تحریم داده است. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ اشاره‌ای است به همین مضمون. ایشان می‌فرماید: در روز عید فطر و عید اضحی روزه نباید گرفت. چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود که این روزها روزهای خوردن و آشامیدن و شادی کردن است.3 البته ممکن است این شبهه مطرح گردد که اگر فلسفة روزه نگرفتن رعایت اعتدال و گرایش نیافتن افراطی به سوی زهد منفی است، چرا در اعیاد دیگر نیز این فلسفه رعایت نگردیده و روزه تحریم نگردیده است.؟!
در پاسخ می‌توان گفت که اولاً اعیاد رسمی دینی که ریشة قرآنی دارد و مستقیماًُ از طرف خداوند برای مسلمین عید قرار داده شده است. همین دو عید می‌باشد اما بقیه اعیاد نظیر نیمه شعبان، عید مبعث، عید نوروز و... اعیادی هستند که بعدها توسط مسلمین به خاطر تعظیم و تکریم معصومین ـ علیهم السّلام ـ ترویج گردیده‌اند. البته این اعیاد نیز ریشة روایی دارند،‌ اما تکلیف نماز عید مخصوص این دو عید است.
ثانیاً: روزهای عید فطر و عید اضحی در اصل اعیاد عبادی هستند. مثلاًُ عید فطر به دنبالة ماه مبارک رمضان است و عید اضحی دنبالة ایام حج می‌باشد. حالت سابقه آنها عبادت است و آن هم عبادت همراه زهد و گریز از دنیا، ما در ماه رمضان یک ماه تمرین زهد و دنیاگریزی می‌کنیم و در ایام حج نیز همین گونه است، بنابراین مناسب است که جهت رعایت اعتدال یک روز نیز زهد را کنار بگذاریم. اما در اعیاد دیگر چنین نیست.
ب) فلسفة دیگری هم که ممکن است برای تحریم بیان گردد این است که مردم به تعبیر روایات در این دو روز مهمان خدایند و خداوند نمی‌پسندد که مهمانانش روزه‌دار و گرسنه باشند. البته این فلسفه‌ای است که در بعضی روایات آمده است.4 در بعضی تعابیر هم آمده است که این دو روز و نیز ایام دیگری که روزه در آنها حرام است، مانند ایام تشریق و نیز در نفی روزه در سفر، هدیه‌ها و یا صدقات خداوند است بر بندگانش. و سزاوار نیست که صدقه و هدیه را ردّ نماییم.5
باز هم تأکید می‌کنیم که اینها فقط احتمال است و فهم فلسفة واقعی احکام را هیچ فقیه صاحب علمی مدّعی نیست.


پی نوشت ها: 
1 . و کذالک جعلناکم امّةً وسطاً، بقره/ 143.
2 . قصص/ 77.
3 . نوری طبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل‌ البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 407 هـ . ق، ج 7، ص 551.
4 . ن. ک: حر عاملی، وسایل‌الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ پنجم، 1403 هـ . ج 4، ص 368؛ و صدوق، علل الشرایع،‌ ج 2، ص 251.
5 . علل الشرایع،‌ ج 2، ص 239.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: www.andisheqom.com 



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/28 توسط محمد مهدی

اختلاف عیدفطر در کشورها به خصوص کشورهای هم افق و همسایه چیست؟
به عنوان مقدمه باید گفت اختلاف عیدفطر، همان اختلاف در ثابت شدن اول ماه شوال است که در بحث اول بررسی می کنیم. و بحث دوم هم افق بودن یا اتحاد افق می باشد.
بحث اول: اختلاف در ثابت شدن اول ماه:
در ابتدا باید گفت: اول ماه به پنج چیز ثابت می شود:
1. آنکه خود انسان ماه را ببیند.
2. عده ای که از گفته آنان یقین پیدا می شود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که به واسطه آن یقین حاصل شود.
3. دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم ولی اگر صفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند یا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل اینکه بگویند داخل دائرة ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمی شود. امّا اگر در تشخیص بعض خصوصیات اختلاف داشته باشند مثل آن که یکی بگوید ماه بلند بود و دیگری بگوید نبود به گفته آنان اول ماه ثابت می شود.
4. سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت می شود و سی روز از اول رمضان بگذرد که بواسطه آن اول ماه شوال ثابت می شود.
5. حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.1
البته آیات عظام خوئی و سیستانی در رابطه با مورد پنجم می فرمایند که:
اول ماه به حکم حاکم شرع ثابت نمی شود و رعایت احتیاط اولی است.2
همان طور که ملاحظه می شود سه راه اول به رؤیت هلال مرتبط است یعنی با رؤیت هلال توسط خود انسان یا عده ای ... یا دو مرد عادل... اول ماه ثابت می شود. راه چهارم که با گذشتن سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت می شود و این در صورتی است که اول ماه قبل مشخص باشد یعنی در اول ماه قبل هم تردیدی نباشد. راه پنجم که البته اختلافی است و بعضی مراجع، حکم حاکم شرع را در این زمینه نافذ می دانند و بعضی نافذ نمی دانند. حال منشأ اختلاف، هر کدام از این ها (پنج راه) می تواند باشد؛ به عنوان مثال در مورد راه اول، ممکن است کسی ماه را ببیند و یقین به آن پیدا کند ولی دیگران ماه را ندیده باشند. در مورد راه دوم، ممکن است قول عده ای که گفته اند ماه را دیده ایم برای تعدادی از مردم یقین آور باشد ولی برای تعدادی دیگر یقین آور نباشد. در موارد راه سوم ممکن است دو مرد عادل را نبیند که می گویند ماه را دیده ایم ولی دیگری دسترسی به دو مرد عادلی که ماه را دیده اند داشته باشد. در مورد راه چهارم، ممکن است برای عده ای روز سی ام ماه شعبان یوم الشک باشد یعنی ممکن است روز سی ام ماه شعبان باشد و یا روز اول ماه رمضان، در نتیجه از راه چهارم نمی توان اول ماه شوال را ثابت کرد. در مورد راه پنجم، ممکن است عده ای مقلد مرجعی باشند که حکم حاکم شرع را به اول ماه نافذ نمی داند و عده ای مقلد مرجعی باشند که حکم حاکم شرع را به اول ماه نافذ می داند حال اگر حاکم شرعی حکم به اول ماه داد، فقط آن عده ای که مقلد مرجع ای هستند که حکم حاکم شرع را به اول نافذ می داند، می توانند اول ماه را ثابت کنند و مکلف دیگری با استفاده از همین راه ها، اول ماه را روز دیگری قرار می دهد. و هر دو نیز به تکلیف خود عمل کرده اند و عملشان صحیح است و این اختلاف باعث باطل بودن عمل عده ای و صحیح بودن عمل عده ای دیگر نیست.
بحث دوم: هم افق بودن یا اتحاد افق:
تعریف اول: منظور از آن شهرهایی است که در طول خط واحدی واقع شده اند بنابراین اگر دو شهر در یک خط طولی باشند (طول به اصطلاح علم هیأت مراد است)، گفته می شود آنها در افق متحد هستند.3
تعریفی دیگر: منظور از اتحاد افق در اینجا آن است که اگر در شهر اول ماه دیده شود و در شهر دوم نیز ـ اگر مانعی مانند ابر نباشد، دیده می شود.4
حال که هم افق بودن (اتحاد افق) را تعریف کردیم به دو حکم متفاوت از فتوای مراجع می پردازم:
اگر در شهری اول ماه ثابت شود، برای مردم شهر دیگر فایده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزدیک باشند، یا انسان بداند افق آنها یکی است.5
اگر در شهری اول ماه ثابت شود، در شهرهای دیگر چه دور و چه نزدیک، چه در افق متحد باشند یا نه، نیز ثابت می شود در صورتی که در شب مشترک باشند ولو اینکه اول شب یکی، آخر شب دیگری باشد.6
همان طور که ملاحظه می شود دو مبنای حکمی مشهور در این جا وجود دارد؛ حکم اول در روی زمین وسعت کمتری را نسبت به حکم دوم شامل می شود و حکم دوم تقریبا نیمی از کره زمین را شامل می شود؛ چون حکم اول نزدیکی و هم افق بودن را ملاک می داند ولی در حکم دوم نزدیکی و هم افقی ملاک نیستند بلکه مشترک داشتن ملاک است و شب مشترک داشتن حدود یک نیم کره زمین را شامل می شود.
خلاصه بحث اول و دوم) همان طور که ملاحظه شد، اختلافات موجود در ثابت شدن اول ماه فقط به رؤیت هلال و عدم رؤیت هلال خلاصه نمی شود بلکه موازین علمی فقها و مراجع نیز سبب این اختلافات می گردد. نظیر آنچه، در بحث اول در مورد نافذ بودن حکم حاکم اسلامی به اول ماه و نافذ نبودن آن مطرح شد و نظیر آنچه در بحث دوم مطرح شد که تفاوت حکم مراجع نسبت به هم وسعت های مختلفی در روی کره زمین را در بر می گرفت.
نتیجه گیری:
منشأ اختلاف عید فطر دو عامل است:
عامل اول: رؤیت هلال و عدم رؤیت هلال.
عامل دوم: اختلاف موازین علمی فقها و مراجع.
در عامل اول اختلاف ناشی از تشخیص و عمل خود مکلفین است به عبارتی عده ای از مکلفین با توجه به راه های یاد شده یقین به اول ماه می نمایند و عده ای دیگر از مکلفین این یقین را پیدا نمی کنند.
در عامل دوم اختلاف ناشی از حکم فقهاست، در نتیجه مقلدین مراجعی که دو حکم متفاوت دارند به دو نحو مختلف عمل می کنند.7


پی نوشت ها: 
1. توضیح المسائل مراجع عظام، دفتر انتشارات اسلامی، تهران، چاپ اول، 1375ش، ج1، ص890 ـ 891. مساله 1730، فتوای امام خمینی رحمة الله.
2. همان، م1731، فتوای آیات عظام خوئی و سیستانی.
3. رساله اجوبة الاستفتاءات، آیت الله خامنه ای، الهدی، تهران، چاپ چهارم، 1379ش، ج1، ص251 ـ 252، 859.
4. رساله توضیح المسائل، مراجع عظام، ج1، ص893، مسأله 1735، ذیل حکم آیت الله سیستانی.
5. همان، فتوای امام خمینی (ره).
6. همان، فتوای آیات عظام خوئی و تبریزی.
7. البته مکلفینی که با توجه به شرایط مذکور در باب تقلید رساله های عملیه مراجع عظام ، مرجع تقلید خود را انتخاب نموده و به تقلید از او پرداخته اند، در پیشگاه خداوند معذور و مأجور هستند؛ بنابراین مقلدین مراجع مختلف که بواسطه حکم های متفاوت مراجعشان، عمل های مختلفی نیز داشته اند، معذور و مأجورند. ان اشاءالله. 
مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع:www.andisheqom.com 



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/28 توسط محمد مهدی

عنوان : اهمیت روز جهانی قدس
موضوعات مقالات :فلسطین و انتفاضه

سالهاست که منطقه ی خاورمیانه با چند مشکل مهم و اساسی روبرو بوده و یکی از بحرانی ترین مناطق جهان به شمار می آید .
مهم ترین و بارز ترین و اساسی ترین ریشه بحران خاورمیانه مسأله فلسطین و جنگ مداوم رژیم جعلی اسرائیل با مردم فلسطین و با برخی از کشورهای همجوار فلسطین اشغالی از جمله لبنان است. از سال 1948 تا کنون که اسرائیل اعلام موجودیت کرده است، حملات بی وقفه این رژیم علیه ملت فلسطین ادامه داشته است.

منبع: www.navideshahed.com

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ جمعه 91/5/27 توسط محمد مهدی

وظیفه ما در قبال ملت مظلوم فلسطین وعراق چیست؟

با توجه به فرمایش پیامبر(ص) مبنی بر اینکه اگر مسلمانی طلب کمک کند و مسلمین به فریاد او نرسند مسلمان نیستند، وظیفه ما در قبال ملت مظلوم فلسطین وعراق چیست؟
برای پاسخ به این پرسش باید دو مسئله مورد بررسی قرار گیرد، اول اقداماتی که به طور اصولی،در روابط بین‌الملل اسلامی، برای موارد مشابه همچون عراق و فلسطین پیش‌بینی شده است. دوم اینکه تا چه میزان بستر لازم برای اقدامات مذکور فراهم است. آیا شرایط موجود و نظام حاکم بر روابط بین الملل اجازه می‌دهد به وظیفه اسلامی و انسانی خود به شکل آرمانی آن عمل نمود؟
الف) وجوب حفظ دارالاسلام و دفاع از آن بر همه مسلمانان مورد اجماع فقهاء شیعه و سنّی است1 و تردیدی در آن وجود ندارد. حضرت امام(ره) دفاع از بلاد مسلمین را با هر وسیله‌ای بر هر مکلّفی واجب می‌داند.2 در اینکه فلسطین و عراق جزء دارالاسلام است، قابل تردید نیست. دفاع نیز با شیوه‌های متعدد می‌تواند، ‌انجام گیرد. تبلیغات، کمک نقدی و غیر نقدی، قطع روابط تجاری و تحریم خرید کالاهای متجاوزین، دفاع نظامی و اعزام نیرو، کمکهای تسلیحاتی، در اختیارات قرار دادن امکانات گوناگون تا رفع تجاوز، شرکت در راهپیماییها، دفاع ازحقوق ملت‌های مظلوم فلسطین و عراق در مجامع جهانی، بسیج افکار عمومی بر ضد تجاوز و غیره... در آثاری که بر دارالاسلام مرتب است، بین سرزمین‌های اسلامی در اقدامات مذکور، در آموزه‌های اسلامی تفاوت وجود ندارد. امت اسلامی یک پیکره‌ واحدی را تشکیل می‌دهد.دولت‌های اسلامی باید از انتفاضه‌ی ملت فلسطین حمایت کنند. حمایت از مردم فلسطین نه تنها یک حق مشروع در اسلام و حقوق بین الملل معاصر است، بلکه به عنوان یک وظیفه‌ی انسانی است؛ چنانکه مقام معظم رهبری می گویند: «آنچه امروز مسأله‌ی ما است و مسأله‌ای از لحاظ اسلامی برای همه مسلمانان یک مسأله اساسی است.همه علمای شیعه و سنی تصریح دارند که اگر بخشی از میهن اسلامی در تصرف دشمنان اسلام قرار گرفت، اینجا وظیفه‌ی همه است که دفاع کنند.»3 تمامی موارد مذکور مصداق اهتمام به امور مسلمین است و دفاع مادی و معنوی وظیفه تک‌تک مسلمانان و دولت‌های اسلامی است؛ اما آنچه مهم است میزان ظرفیت‌ها و استعدادهای موجود، برای اجرایی شدن اقدامات مذکور است. تا چه میزان بستر مناسب و لازم برای همه‌ی اقدامات مذکور مهیا است؟ آیا امکان انجام اقدامات جدی و تند با توجه به نظم کنونی وجود دارد؟ پاسخ این پرسش در بخش بعدی تا حدودی روشن خواهد شد.
ب) در اتخاذ هر گونه رویکردی در قبال مسأله فلسطین و عراق و موارد مشابه آن، به نظر می‌رسد سیاست خارجی باید تلفیقی از آرمانگرایی و واقع‌بینی باشد. چون با توجه به نظم موجود در نظام بین‌الملل معاصر، شوکت و اقتدار اسلامی، در سایه‌ی همین رویکرد، تقویت و حفظ خواهد شد.
وظیفه‌ی تمامی ملت‌ها و دولت‌های اسلامی در شرایط کنونی، در همین چارچوب قرار دارد. با نگاهی به سیره‌ی عملی امام خمینی‌(ره) می‌توان تلفیقی از آرمانگرایی و واقع‌بینی را در رویکرد آن امام در سیاست خارجی مشاهده نمود.تایید اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا، تأکید بر ضرورت جهاد و دفاع مقدس و تلقی آن به عنوان وظیفه و تکلیف همگان، بدون توجه به نتایج آن، صدور فتوای قتل سلمان رشدی،‌بدون واهمه از پی‌آمد قطع روابط با اروپا، تأکید بر حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش، اعلام روز قدس به عنوان روز جهانی، تأکید بر مبارزه‌ی مستضعفین با مستکبرین برای رهایی بیت‌المقدس از چنگال صهیونیست و غیره حکایت از آرمانگرایی آن ابرمرد دارد. پذیرش مرزهای موجود میان کشورهای اسلامی، پذیرش قطع‌نامه 598 با توجه به شرایط و اوضاع و احوال داخلی و بین‌المللی و مصالح جامعه اسلامی ایران،‌احترام به حاکمیت کشورهای اسلامی و غیره، نشان از واقع‌گرایی امام (ره) دارد. آنچه از تدبّر در اقوال و اعمال امام خمینی(ره) برمی‌آید آن است که ایشان آرمانگرای واقع‌بین بودند. حتی مواردیکه به ظاهر حاکی از آرمانگرایی و یا واقع‌گرایی ایشان است، صبغه‌هایی از دو رویکرد در آن ملاحظه می‌شود.4 شاید شرایط موجود اجازه به کارگیری برخی اقدامات آرمانی را ندهد. واگرایی حاکم بر جهان اسلام، عدم استراتژی واحد از سوی دولتهای اسلامی در برابر سلطه و تجاوز اسرائیل و آمریکا، واقعیت‌های موجود، در نظام بین‌الملل، اصل حاکمیت کشورها که ضابطه‌ای پذیرفته شده است، فشارهای فزایندة استکبار جهانی برجمهوری اسلامی ایران، همه و همه باعث می‌شود که نتوان به طور ایده‌آل از مسلمین حمایت کرد.
نظام جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از تعالیم اسلام است، مسلمانان را از یک خانواده می‌شمارد و مرزبندی‌های جغرافیایی را مانع برادری و اتحاد و همیاری آنان نمی داند. محدودیت کنونی نظام جهانی مبتنی بر وجود کشورهای مختلف با مرزهای مشخص، ممکن است نهایتاً نحوه‌ی دفاع از حقوق را تغییر دهد والا اصل وظیفه‌ی تعاون و همراهی با سایر مسلمانان باقی است.5 به همین خاطر است که در قانون اساسی تعهد برادرانه در قبال مسلمین و حمایت بی‌دریغ از مستضعفین در مقابل مستکبرین که نشان‌دهنده‌ی جنبه ی ایده‌آلی نظام جمهوری اسلامی ایران است منعکس شده است6 و در گذشته به کرّات عملی نیز شده است. نمونه‌های بارز آن که به ثمر هم نشست قضیه لبنان در برابر صهیونیسم، افغانستان در برابر روسها و آفریقای جنوبی در برابر آپارتاید بود. از سوی دیگر پرهیز از دخالت در امور داخلی دیگران نیز در قانون اساسی آمده است7 که بعد واقع‌نگری نظام اسلامی است. حمایت از مسلمانان و مستضعفین در عین خودداری از دخالت در امور داخلی دیگران به خوبی نشان‌دهنده‌ی رویکرد تلفیقی امام(ره) است.
البته ذکر این نکته ضروری است که تمام تلاش امام (ره)بر تحقق و پاگیری امت اسلامی و اتحاد دولت‌های اسلامی بود اما شرایط و ظرفیت‌های محدود که ذکر شد، خود به خود قابلیت‌های اجرایی احکام و دستورات اسلامی را در روابط بین‌الملل محدود کرده بود و تنگناهای متعددی وجود داشت لذا همواره امام به این تنگناها اشاره می کردند؛ چنانکه در مورد فلسطین می گویند: «اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب را به اسرائیل می‌ریختند او را آب می‌برد»8 برخی تنگناهای که در زمان حضرت امام(ره) وجود داشت امروزه نیز وجود دارد و در برخی موارد شدت نیز یافته است. با توجه به مطالب گذشته، لازمه امنیت ملی و منافع ملی و از همه بالاتر وظیفه اسلامی آن است که ملت‌ها و دولت‌های اسلامی از ملت فلسطین و عراق در حد توان حمایت کنند. چون آمریکا و رژیم صهیونیستی نه تنها در صدد سلطه بر فلسطین و عراق‌اند بلکه طرح خاورمیانه بزرگ در راستای سلطه آنان بر کل منطقه است. گرچه جهان اسلام اعم از ملت‌ها و دولت‌ها، ازتمامی ظرفیت‌های حمایتی و اقداماتی که در فقه اسلامی مربوط به روابط بین‌الملل آمده است، نمی‌توانند استفاده کنند - که دلایل آن قبلاً ذکر شد- اما تعداد اقدامات ممکن نیز کم نیست. همانطوریکه مقام معظم رهبری پیشنهاد نمودند؛ «هر خانواده به عدد افراد خانواده هزار تومان برای ملت فلسطین کمک کنند». اما متأسفانه تمامی کشورهای اسلامی چه ملت‌ها و چه دولت‌ها از همین ظرفیت‌های موجود و ممکن نیز به خوبی استفاده نمی‌کنند. به همین خاطر است که با اقدام دو و یا چند کشور اسلامی نتیجه مطلوب به صورت نسبی هم به دست نمی‌آید. تنگناهای موجود وظیفه ملت و دولت اسلامی را ساقط نمی‌کند و باید تلاش نمود، در حد توان به یاری مردم عراق و فلسطین شتافت. از سویی اقدامات که صورت می‌پذیرد نباید بدون تدبر و سنجش باشد به اضافه اینکه آرمان‌های والای اسلام نیز نباید به فراموشی سپرده شود و حرکت باید در مسیر آن آرمانها صورت گیرد.
به هر حال باید گفت که عمل به آموزه‌های اصیل اسلامی در حد توان و قدرت لازم و ضروری است، عمل به آن در حد ایده‌آل مستلزم تشکیل امت واحده است. مرزهای موجود براساس نظام بین‌المللی حاضر مانع عمده برای اقدامات مؤثر و آرمانی است. لذا است که برای اجرایی شدن احکام اسلامی مربوط به روابط بین‌الملل، توجه به تنگناها و شرایط موجود از سویی و ایده‌آلهای اسلامی از سویی دیگر؛ لازم است و سیاست خارجی باید تلفیقی از آرمانگرایی و واقعیت‌نگری باشد. در پایان حدیثی از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل می‌گردد که کاملاً وظیفه ما را مشخص می‌سازد « کسی که فریاد دادخواهی شخصی را بشنود که مسلمانان را به یاری می‌طلبد، ولی به او جواب (مثبت) ندهد،‌ مسلمان نیست9» طبعاً وجوب فریادرسی در دایره توانایی مکلف و دولت اسلامی خواهد بود.


پی نوشت ها: 
1. کلانتری، علی‌اکبر، دارالاسلام و دارالفکر و آثار ویژه‌ای آن. مجله فقه کاوش نو در اندیشه اسلامی، شماره 10، زمستان 75.
2 . موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، کتاب امر به معروف و نهی از منکر، ‌انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 378، فصل دفاع.
3 . سخنان مقام معظم رهبری، مجله مسجد، شماره 48 بهمن و اسفند 78.
4. دهشیری، محمدرضا، مقاله آرمانگرایی و واقع‌گرایی از دیدگاه امام خمینی(ره)، مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره 2، 1378.
5. نجفی اسفاد، مرتضی، محسنی، فرید، حقوق اساسی، انتشارات بین‌المللی هدی، چاپ اول، 1379، ج10، ص411 و 412.
6. قانون اساسی ج 1010، اصل سوم، بند 16.
7. همان، اصل 154.
8. در جستجوی راه از کلام امام، فلسطین و صهیونیزم، دفتر 19، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1363، ص 127.
9. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 74، ص 339، به نقل از محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار دل‌نشین، ‌انتشارات انصاریان، 1373، ص 19. 

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: www.andisheqom.com 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/5/27 توسط محمد مهدی

کارت پستال های روز جهانی قدس



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/5/27 توسط محمد مهدی

شب قدر یعنی چه؟

مقدمه: برای جواب به این سوال ابتدا کلمه قدر را باید معنی کنیم. 
قدر در لغت، به معنی اندازه گیری، و تعیین می باشد.1 استاد شهید مطهری در تعریف قدر می فرماید: قدر به معنی اندازه و تعیین است، حوادث جهان از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آن تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است.2
اما این که چرا به این شب خاص لیله القدر گفته شده است دلائلی را از کلام معصومین و قرآن می توان استفاده کرد.       به ادامه مطلب بروید

منبع:www.andisheqom.com

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/21 توسط محمد مهدی

                                   خبر از شهادت
هنگامی که در جنگ جمل ، علی (ع) بدون اسلحه به میدان رفت و زبیر را طلبید و با او اتمام حجت نمود و سپس به صف سپاه اسلام بازگشت . یاران به آنحضرت عرض کردند: زبیر، یکّه سوار قریش است و قهرمان جنگ می باشد، و تو دلاوری او را بخوبی می دانی ، پس چرا بدون شمشیر و زره و سپر و نیزه ، به سوی میدان رفتی ؟! در حالی که زبیر، خود را غرق در اسلحه نموده بود. امام علی (ع) در پاسخ فرمود: او قاتل من نیست ، بلکه قاتل من ، مردی بی نام و نشان ،و بی ارزش و نکوهیده نسب است ، بی آنکه به میدان دلیران آید، از روی غافلگیری ، خواهد کشت (یعنی او تروریست است) . وای بر او که بدترین مردم این جهان است ، دوست دارد مادرش در سوگواریش بنشیند، او همانند احمر پی کننده ناقه حضرت ثمود است ، که این دو در یک خط هستند منظور حضرت ، ابن ملجم ملعون بود، و آنحضرت در این گفتار خبر از شهادت خود داد.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

منبع: www.andisheqom.com 



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/21 توسط محمد مهدی

چه رابطه ای بین حضرت زهرا (س) و شب قدر وجود دارد؟

حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ام الائمه و برترین زن جهان از اولین آن ها تا آخرین است. «سیدة النساء العالمین من الاولین و الآخرین»1 در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ است که ایشان در مورد آیه اوّل سوره قدر فرمودند: «لیله» فاطمه است. علاوه بر این در تأویل آیه اول سوره دخان «لیله مبارکه» که عموم مفسران آن را شب قدر می دانند، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به عنوان «لیله مبارکه» ذکر شده است. به نظر می رسد با توجه به موارد ذکر شده و با توجه به این که فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به عنوان ام الائمه (که همه خیرات از ناحیه آن ها و به فیض وجود آن ها بر بندگان نازل می شود) منشأ هر خیری است لذا «لیله» را «لیله القدر» فاطمه ـ سلام الله علیها ـ دانسته اند. 
در تفسیر فرات کوفی حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است، که در این حدیث آمده است: «انا انزلناه فی لیله القدر»2 لیله «فاطمه» و القدر «الله» فمن عرف فاطمه حق معرفت ها فقد ادرک لیلة القدر...»3در آیه «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم» منظور از لیله (شب) فاطمه و منظور از قدر «الله» است. پس هر کس فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را آن گونه که حق شناخت ایشان است بشناسد فیض لیلة القدر را درک کرده است.
علاوه بر این علامه مجلسی می نویسد: در تاویل آیه «هم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة المبارکه» وارد شده که کتاب مبین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و لیله المبارکه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می باشد.4
این قبیل روایات در واقع تفسیر بطون قرآن و تأویل آیات قرآن است. علامه مجلسی نیز می نویسد: «اما تاویل حضرت صادق ـ علیه السلام ـ «لیله القدر» را به «فاطمه» این بطنی از بطون آیه است. و تشبیه حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به لیله (شب) یا به خاطر ستر و عفاف فاطمه است یا به خاطر آن ظلم وجوری است که ایشان را فرا می گیرد و می پوشاند.»5
علامه در جای دیگربا توجه به آیه «هم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه»6 می نویسد: «این تعبیر از فاطمه به لیله به اعتبار عفاف و مستوریت ایشان از خلایق از جهت صورت و رتبه (شأن و مقام) است. علاوه بر این خیر (خوبی، رحمت) از آن حضرت بدون واسطه صادر می شود.»7 سپس می نویسد: این بطن آیه است که ظاهر آیه نیز به آن دلالت دارد. زیرا نزول قرآن در شب قدر، هدایت خلق و ارشاد آن ها به شرایع دینی و ثبات آن ها بر حق تا انقضاء دنیا، جز با وجود امامی که تمامی حوائج مردم را می داند امکان پذیر نیست. و این امر به نصب حضرت امیر ـ علیه السلام ـ و قرار دادن ایشان به عنوان مخزن علم قرآن ـ هم از جهت لفظ و معنی و هم از جهت ظاهر و باطن، محقق شد. تا مصداق «کتاب مبین» شود و این امر هم چنین با ازدواج آن حضرت با سید النساء (فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ) محقق شد تا از آن دو وجود، ائمه اطهار تا روز قیامت دوام داشته باشد.»8
نتیجه گیری: با توجه به روایاتی که عمدتاً از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده ایشان لیله یا لیله قدر را حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ذکر کرده اند. بدون شک این روایات تأویل و بطنی از بطون قرآن می باشد که ائمه اطهار ـ سلام الله علیها ـ با علم بی پایان خویش به این تأویلات آگاه بودند. «و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم» و این تأویل یا به خاطر ستر و عفاف و پوشش حضرت می باشد و یا به این خاطر که آن حضرت به واسطه این که ام الائمه است (و هر چه فیض و برکت در عالم است به واسطه ایشان و ائمه اطهار است) در حقیقت ایشان ریشه و منشأ خیر و برکت هستند.
نکته دیگری نیز می توان دوباره افزود و آن این که، خداوند در قرآن از حضرت زهرا به کوثر تعبیر می کند کوثر یعنی خیر کثیر که دائماً در حال جاری شدن است، از این جهت که فرزندان حضرت زهرا در جهان هستی از جایگاه ویژه برخوردارند و خیر و برکات در دنیا با توجه به وجود آن ها در جریان است و مردم از آن بهره مند هستند شاید به خاطر آن حضرت را معادل لیله القدر دانسته اند. چون تمام برکات معنوی و مادی از ناحیه او متوجه بشریت است.


پی نوشت ها: 
1 . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404، ج43، ص 26.
2 . قدر / 1.
3 . کوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات، تفسیر فرات کوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، (1416 ـ 1374)، چاپ دوم، ص 581.
4 . مجلسی، محمد باقر، پیشین، ج25، ص 99.
5 . همان، ج25، ص 99.
6 . دخان / آیات ابتدایی.
7 . علامه مجلسی، پیشین، ج48، ص 90.
8 . همان.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: www.andisheqom.com 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/5/20 توسط محمد مهدی

رییس جمهور آمریکا در اندیشه بخشش مالیات

جایزه مدال آوران المپیکی کشورش است.


 کاخ سفید اعلام کرد که باراک اوباما رییس جمهور آمریکا می‌خواهد پیشنهاد بخشش مالیات مدال آوران این کشور را به کنگره ارائه دهد.
جای کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت: اوباما معتقد است که باید از ورزشکاران مدال آور المپیکی تقدیر و حمایت شود، او می‌خواهد رهبران دموکرات و جمهوری‌خواهان را به معافیت مالیات جایزه مدال آوران المپیک لندن متقاعد کند.

این خواسته اوباما در حالی است که ورزشکاران آمریکایی هم موظف هستند که مالیات جوایز خود را در بازی‌های المپیک پرداخت کنند.

کمیته‌ ملی المپیک آمریکا برای مدال طلا 25 هزار دلار، مدال نقره 15 هزار دلار و مدال نقره 10 هزار دلار جایزه تعیین کرده است.

بر اساس آخرین بررسی‌های سازمان مالیاتی آمریکا مالیات مدال طلا 8986 دلار، مدال نقره 5385 و مدال برنز 3502 دلار خواهد بود.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/5/19 توسط محمد مهدی

آهنگ دلنشین قرآن
سید قطب در تفسیر خود می‌نویسد: زمانی ما شش نفر مسلمان بایک کشتی مصری اقیانوس اطلس را به سوی نیویورک می‌پیمودیم. مسافران کشتی 120 مرد و زن بود و جزما کسی در میان مسافران مسلمان نبود. در روز جمعه به این فکر افتادیم که نماز جمعه را در قلب اقیانوس و بر روی کشتی انجام دهیم و علاوه بر اقامه فریضه مذهبی یک حماسه انقلابی در مقابل یک مبشر مسیحی که در داخل کشتی نیز دست از برنامه تبلیغی خود بر نمی‌داشت بیافرینیم، به خصوص که او حتی مایل بود ما را هم به مسیحیت دعوت کند.
ناخدای کشتی که یک نفر انگلیسی بود موافقت کرد و به کارکنان کشتی نیز که همه از مسلمانان افریقا بودند اجازه داده شد که با ما نماز بخوانند، آنها از این موضوع بسیار خوشحال شدند. زیرا این نخستین باری بود که نماز جمعه بر روی کشتی انجام می‌گرفت.
من به خواندن خطبه نماز جمعه پرداختم و جالب توجه اینکه مسافران غیر مسلمان اطراف حلقه زده بودند و با دقت به انجام این فریضه اسلامی نگاه می‌کردند. پس از پایان نماز گروه زیادی از آنها نزد ما آمدند و این موفقیت را به ما تبریک گفتند، ولی در میان این گروه خانمی بود که بعدها فهمیدم یک مسیحی یوگسلاوی است که از جهنم «تیتو»[1] و کمونیسم او، فرار کرده است.
او فوق العاده تحت تأثیر نماز ما قرار گرفته بود به حدی که اشک از چشمانش سرازیر بود و قادر به کنترل خویشتن نبود. به زبان انگلیسی ساده و آمیخته با تأثیر شدید و خضوع و خشوع خاصی سخن می‌گفت... به او گفتیم که ما با لغت عربی صحبت می‌کردیم. ولی او گفت:
هر چند یک کلمه از مطالب شما را نفهمیدم امّا به وضوح دیدم که این کلمات آهنگ عجیبی داشت. امّا از این مهمتر مطلبی که نظر مرا فوق العاده به خود جلب کرد این بود که در لابه لای خطبه شما جمله‌هایی وجود داشت که از بقیه ممتاز بود. آنها دارای آهنگ فوق العاده مؤثر و عمیقی بودند.‌ آن چنان که لرزه بر اندام من می‌انداخت. یقینا این جمله‌ها مطالب دیگری بودند. فکر می‌کنم شما به هنگامی این جمله‌ها را ادا می‌کردید وجودتان از روح القدس جان می‌گرفت! من کمی فکر کردم و متوجه شدم این جمله‌ها همان آیاتی از قرآن بود که من در اثنای خطبه و در نماز آنها را می‌خواندم. این موضوع ما را تکان داد و متوجه این نکته ساخت که آهنگ مخصوص قرآن آن چنان مؤثر استکه حتی بانویی را که یک کلمه از مفهوم آن را نمی‌فهمد تحت تأثیر شدید خود قرار می‌دهد.[2]


[1] . رئیس جمهور وقت.
[2] . تفسیر فی ظلال القرآن، ج 4، ص 422 به نقل از تفسیر نمونه، ج 8، ص 292.

منبع: www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/5/10 توسط محمد مهدی
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}