سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روشنگری و سربازان مدافعان حرم سایبری
 

سعدی گوید: در مسجد جامع دمشق با دانشمندان مشغول مناظره و بحث بودم ، ناگاه جوانی به مسجد آمد و گفت : در میان شما چه کسی فارسی می داند؟ همه حاضران اشاره به من کردند، به آن جوان گفتم : خیر است ، گفت : پیرمردی 150 ساله در حال جان کندن است ، و به زبان فارسی صحبت می کند، ولی ما که فارسی نمی دانیم ، نمی فهمیم چه می گوید، اگر لطفی کنی و قدم رنجه بفرمائی ، به بالینش بیائی ثواب کرده ای شاید وصیتی کند، تا بدانیم چه وصیت کرده است . من برخاستم و همراه آن جوان به بالین آن پیرمرد رفتم ، دیدم می گوید: چند نفسی به مراد دل می کشم ، افسوس که راه نفس گرفته شد، افسوس که در سفر عمر زندگانی هنوز بیش از لحظه ای بهره نبرده بودیم و لقمه ای نخورده بودیم که فرمان رسید، همین قدر بس است . آری با اینکه 150 سال از عمرش رفته بود، تاءسف می خورد که عمری نکرده ام حرفهای او را به عربی برای دانشمندان ترجمه کردم ، آنها تعجب کردند که با آن همه عمر دراز باز برگذر دنیای خود تاءسف می خورد. به آن پیرمرد در حال مرگ گفتم . حالت چگونه است ؟ گفت : چه گویم که جانم دارد از وجودم می رود.! گفتم : خیال مرگ نکن و خیال را بر طبیب چیره نگردان ، که فیلسوفهای یونان گفته اند: مزاج هر چند معتدل و موزون باشد نباید به بقاء اعتماد کرد، و بیماری گرچه وحشتناک باشد دلیل کامل بر مرگ نیست اگر بفرمائی طبیبی را به بالین تو بیاورم تا تو را درمان کند؟ چشمانش را گشود و خندید و گفت : پزشک زیرک ، بیمار را با حال وخیم ببیند، به نشان تاءسف دست بر هم ساید، وقتی که استقامت مزاج دگرگون شد نه افسون (دعا) و نه درمان هیچکدام اثر نبخشد.


یکصد موضوع 500 داستان / سید علی اکبر صداقت

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 93/2/29 توسط محمد مهدی

برتری امام امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ به چند طریق قابل اثبات است که به اختصار برخی را ذکر می کنیم:

1. برتری امیرمومنان را می توان از سابقه اسلام آن حضرت و سابقه جهادی آن حضرت در کنار رسول خدا و وفایش نسبت به پیامبر فهمید که این کار با مراجعه به تاریخ و منابع تاریخی امکان پذیر است که به برخی از آن ها ذیلاً می پردازیم.
2. جایگاه امیر مومنان در نزد پیامبر را می توان از زبان پیامبر و با توجه به روایاتی که در منابع اهل سنت و شیعه گرد آمده است شناخت. مثلا علمای اهل سنت و شیعه به اتفاق گفته اند که علی افضل صحابه و اعلم صحابه و اقضی الصحابه بوده است.
3. سومین راه شناخت برتری امیر مومنان نسبت به دیگران مراجعه به آیات قرآن است که چه مقدار از آیات قرآن در شأن آن حضرت نازل شده است[1] چنان که بلاذری در انساب الاشراف به این حقیقت اعتراف کرده و برخی از خلفا به آن اعتراف کرده اند.[2]
و ابن عبد البر در کتاب الاستیعاب گفته است، که پیامبر فرمود: علی اقضی امتی[3] علی عادل ترین و عالم ترین به علم قضاوت در میان امت من است.
و این روایت را نقل کرده: انا مدینه العلم و علی باب ها فمن اراد العلم فلیاتها من بابها»[4]
من شهر علم هستم و علی باب آن هر کس اراده کند علم بیاموزد باید از طریق علی بیاموزد و از طریق او بیابد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: راه رسیدن به خود و علوم الهی را و علوم وحی را به علی مشروط کرده است. این خود بهترین دلیل بر فضل و برتری علی است اگر تنها درباره برتری علی این روایت را که اهل سنت نقل کرده اند داشته باشیم کفایت می کند. روایت دیگر که اهل سنت نقل کرده اند و دلیل بر برتری امیر مومنان نسبت به دیگران و نشان دهنده جایگاه علی در اسلام و در پیش پیامبر بوده این روایت است «انت منی بمنزله هارون من موسی» بر اساس آیات قرآن ، موسی از پیامبران بزرگ و یکی از پیامبران اولوالعزم است و هارون برادرش وصی و جانشین موسی بود در میان قومش، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای نشان دادن جایگاه علی به این اصل استناد کرد و او را هم چون هارون به موسی یاد کرده که در قرآن نیز ذکر گردیده و اهل سنت نیز علی رغم سانسور های فراوان ناچار از ذکر آن شده اند.[5] ابن عبد الله می گوید این یکی از روایاتی است که در صحت آن هیچ شکی وجود ندارد که از چندین طریق به دست ما رسیده و متواتر است.[6]
بر اساس اعتراف علمای اهل سنت، علی دارای فضائلی است که دیگران از آن محرومند علی قبل از همه مسلمان شده و در ده سالگی به پیامبر ایمان آورده و در کنار پیامبر تربیت شده «فربی فی حجر النبی ـ و شهد معه المشاهد...».[7]
امام احمد حنبل، رهبر و پیشوای حنبلی ها گفته است: «لم ینقل لاحد من الصحابه به ما نقل لعلی» آن چه از فضایل درباره علی نقل شده درباره هیچ یک از صحابه نقل نشده است با این که بنی امیه با آن حضرت دشمنی شدید داشتند.[8]
ابن حجر از ترمذی نقل کرده که معاویه به سعد وقاص گفت چرا تو از بدگویی به علی (ابو تراب) خودداری می کنی، گفت به چند علت، اگر فضائلی را که علی داشت من یکی از آن ها را داشتم از بهترین مواهب برخوردار بودم پیامبر به علی گفت به جای من در مدینه باش علی کراهت داشت به جنگ تبوک نرود پیامبر فرمود آیا دوست نداری که به جای من باشی مثل هارون که به جای موسی جانشین بود. در روز خیبر نیز پیامبر گفت فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند و پیامبرش او را دوست دارند و خداوند و پیامبر را او دوست می دارد همه منتظر بودند که بدانند او کیست! ناگاه پیامبر علی را ندا کرد و پرچم را به او داد و او خیبر را فتح کرد.[9] و این آیه در شان علی و فرزندان و همسرش نازل شد.[10] این مطالب را در اکثر مطالب اهل سنت می توان یافت که درباره فضایل امیر مومنان نوشته اند با این که با سانسور و حذف و انتخاب نوشته اند، اما از برخی مسائل نتوانسته اند چشم پوشی کنند.[11] درباره رفتن به تبوک پیامبر به استخلاف علی تصریح و چنین فرمود: چنان که هارون پس از موسی خلیفه شد تو پس از من خلیفه هستی و جانشین من در نبود من هستی.[12] با این که اهل سنت تمام این فضایل علی را می دانستند ولی با همه ی این مسائل از اطاعت پیامبر و اعتقاد به جانشینی علی و غاصب بودن دیگران طفره رفته اند.
ابن اثیر در اثرش که در میان اهل سنت اعتبار دارد بابی دارد با عنوان «یاد قسمتی از فضایل امیر مومنان علی ـ علیه السلام ـ» که در آن به حدیث منزلت و واقعه غدیر اشاره کرده که پیامبر در آخرین حج خود علی را به عنوان مولی و ولی تمام مومنان معرفی کرد.[13]
وی در همین کتاب نوشته، تمام درهای مردم که به مسجد باز می شد بر اساس وحی بسته شد غیر از در علی بن ابی طالب و پیامبر.[14]
و بر اساس همین منابع اهل سنت، پیامبر بارها درباره علی فرمود: «اعلم الناس بعدی علی بن ابی طالب» داناترین مردم پس از من علی است. و به دخترش درباره علی فرمود: «آیا راضی نیستی که ترا به همسری کسی در می آورم که در امت من در قبول اسلام پیشگام ترین و از نظر علم دانا ترین و عالم ترین و از نظر بردباری حلیم ترین است...»[15] در روایتی که اهل سنت از عایشه نقل کرده که پیامبر درباره علی فرموده: «یاد علی عبادت است و علی باب (در) علم من است و بیان کننده قرآن در میان امت من، دوستی علی ایمان است و دشمنی با او نفاق»[16] بر اساس همین روایت، معیار ایمان، علی است. آیا برای برتری علی از دیگر صحابه یعنی کافی نیست که دوستی او نشانه ایمان باشد. و دشمنی او نشانه نفاق.
در طبقات ابن سعد نیز که کتابی است کهن، صفحاتی درباره فضایل و برتری علی وجود دارد.[17] می توانید با مراجعه به این آثار که همه آن ها را اهل سنت نوشته اند به برتری علی ـ علیه السلام ـ برسید.
4. راه دیگر درباره معرفت به برتری امیر مومنان نسبت به دیگر صحابه استناد به کلام صحابه و خلفا و دیگران است. برای نمونه به اقوال سعد وقاص اشاره شد که با معاویه بر سر برتری علی نزاع کرد.[18] یا نمونه دیگر اعترافات عمر خلیفه دوم درباره برتری امیر مومنان که با جملاتی نظیر «علی اقضانا» علی قاضی ترین ما و یا لولا علی لهلک عمر، اگر علی نبود عمر هلاک می شد. که عمر در مسائل مختلف در زمان خلافت، قضاوت نادرست می کرد تا حکم نادرست می داد، و یا اصلا پاسخ نداشت از علی ـ علیه السلام ـ کمک می خواست.[19]
5. راه دیگر اثبات برتری امیر مومنان به دیگران مطالعه آثار و گفتار و سیره آن حضرت است برای نمونه نهج البلاغه کتابی است که حتی غیر مسلمانان و مسیحیان با مطالعه آن درباره عظمت علمی و برتری انسانی امیر مومنان سر تسلیم و تعظیم فرود آورده اند و خاضعانه در برابر تاریخ و دیدگان انسان ها ندا در داده اند که ای هستی آیا می شود تمام نیروهایت را بکار بگیری و انسانی هم چون علی بیاوری که بشریت از عدالت او سیراب شوند.
6. درباره برتری آن حضرت می توانید مراجعه کنید به تفاسیر آیاتی که در شأن آن حضرت نازل شده و علامه حلی آن ها را در کتاب کشف الیقین فی فضائل امیر المومنین جمع آوری نموده و از اهل سنت نقل کرده است.
راه های دیگر نیز وجود دارد که با مطالعه در آثار می توان به آنها رسید که در این جا بیشتر از این میسر نمی باشد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ الامام علی فی آراء الخلفا، شیخ مهدی فقیه ایمانی.
2ـ الغدیر، علامه امینی.
3ـ عبقات الانوار، میرحامد هندی.
4ـ نهج الحق و کشف الصدق امیر مومنان.
5ـ کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین.

پی نوشت ها:
[1]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص394.
[2]. ابن اثیر، الکامل، بیروت، دارصادر، 1385، ج6، ص408، مامون رسماً اعلام کرد که علی افضل مردم پس از رسول خدا ست و آن چه به دیگران گفته شده گزاف است. مامون در این باره با بزرگان اهل سنت به مباحثه نشست و از نظر علمی بر آنان ثابت کرد که علی با فضیلت ترین صحابه است.
[3]. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص17 و ج3، ص1103.
[4]. همان، ج3، ص1102.
[5]. همان، ج3، ص1097.
[6]. همان، ج3، ص1097؛ ابن اثیر، اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ص601.
[7]. ابن اثیر، همان، ج3، همان صفحه، ابن حجر، الاصابه، ج4، ص463 ـ 464.
[8]. ابن حجر، الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق، ج4، ص464.
[9]. همان، ج4، ص428.
[10]. فقل تعالوا ابنائنا، و ابنائکم و نسائنا و نسائکم، آل عمران 61 ،(آیه مباهله) که به سبب آن زنان پیامبر از عترت او جدا شدند و روشن شد که علی و فاطمه وحسن و حسین عترت او هستند.
[11]. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرگلی، بیروت، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص92 ـ 94 ـ 95ـ 96ـ 106.
[12]. مقریزی امتاع الاسماء، بیروت، 1420ق، ج2، ص50، عنوان «تخلیف علی...».
[13]. ابن اثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج7، ص334 ـ 338 ـ341.
[14]. همان، ص340؛ ذهبی، تاریخ اسلام، بیروت، دارالکتاب، چاپ دوم، 1413ق، ج3، ص627.
[15]. صالحی، شامی، سبل الهدی و الرشاد، بیروت، دارالعلم، 1414ق، ج11، ص291.
[16]. همان، ج11، ص292.
[17]. ابن سعد، طبقات، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق، ج3، ص17.
[18]. مسعودی، مروج الذهب، قم، دارالهجرت، چاپ دوم، 1409ق، ج3، ص14.
[19]. ابن عبدالبر، همان، ج1، ص17، ج 3، ص1102، ج3، ص1103؛ قندوزی، ینابیع الموده، قم، داراسوه، چاپ اول، 1416ق، ج1، ص216.


     مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/2/23 توسط محمد مهدی

ولادت حضرت علی (ع) مبارک



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/2/23 توسط محمد مهدی

چگونگی شهادت امام هادی علیه السلام

امام علی النقی (هادی) ـ علیه السّلام ـ امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 هـ. ق در شهر صریا‌ (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرش امام جواد ـ علیه السّلام ـ و مادرش سمانه است.[1]
حضرت امام هادی ـ علیه السّلام ـ در 8 سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.[2]
امامت امام هادی ـ علیه السّلام ـ همزمان با خلافت 6 خلیفه عباسی بود. مقارن بود با 7 سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعین پسر عموی منتصر 4 سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال خلافت کرد. امام هادی پس از گذشت یکسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسید و جسم پاک حضرت، در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون گردید.[3]
نکته مهم در شهادت امام هادی ـ علیه السّلام ـ این است که حضرت در سامراء به سبب کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین
حتی نزدیکترین یاران امام نیز از حال و وضع امام بی خبر یا بسیار کم اطلاع بودند. [4] و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام ندارد. منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذکر کردند بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مأمور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد. حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست.[5]
امام هادی ـ علیه السّلام ـ در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بنی عباس رنجها و محنت‎های زیادی کشید. در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود.
متوکل وجود امام هادی ـ علیه السّلام ـ را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس می‎کرد، از این رو، تصمیم گرفت تا با دو روش همزمان در یک اقدام، از بحرانی تر شدن اوضاع جلوگیری کند. یکی حمله به یاران امام و نابود کردن آثار شیعیان به گونه­ای که قبر مطهر امام حسین ـ علیه السّلام ـ را نیز تخریب کرد و دوم دور کردن امام از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود.[6]
عبد الله بن محمد فرماندار مدینه از دشمنان اهل بیت بود و از امام نزد متوکل سعایت می‎کرد و پیوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در نامه‎ای به متوکل، سعایت و دروغگویی او را یاد آوری کرد، ولی متوکل که زمینه را برای تبعید امام از مدینه و تحت نظر گرفتن مناسب می‎دید در نامه‎ای ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بیاید.[7]
نامه متوکل رسید و حضرت آماده رفتن به سامرا شد، وقتی آن حضرت به سامرا رسید، متوکل‌ ( با آن همه وعده و احترام که در نامه‎اش بود) یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گداها معروف بود فرود آورد.[8]
سپس متوکل دستور داد‌ حضرت را کاملا تحت نظر گیرند و خانه‎شان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت کرد و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه و هدایا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود.[9]
این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.
یکی دیگر از سختگیریهای متوکل در آزار امام هادی ـ علیه السّلام ـ این بود که گاه و بی گاه به مأموران خود دستور می‎داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنند به امید آنکه سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند. لکن در این حمله‎های شبانه جز کتابهای علمی و ادعیه چیزی یافت نمی­شد.[10]
گاهی متوکل فرمان می‎داد حضرت را در هر حالتی که هست به دربار آورند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروههای خنیاگر و رقاصه افتاده بود.امام بی توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت گویی و یاد‌آوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و می خوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. موکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند.[11] حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که می‎فرمودند: انا اکرم علی الله من ناقه صالح[12] و سپس این آیه را خواندند‌«تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب»[13]
بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.[14]
منتصر گر چه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود. امام هادی ـ علیه السّلام ـ با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می‎بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدین ترتیب امام هادی ـ علیه السّلام ـ نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم گردید.[15]
منابع معتبر و مورخان شیعه شهادت حضرت را در‌ ماه رجب سال 254 ه.ق[16] می‎دانند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی شهادت حضرت را در روز دوشنبه سوم رجب سال 254 ه.ق می‎داند[17] گر چه برخی منابع شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی[18] یا 27 رجب[19] نیز ذکر کرده‎اند.

پی نوشت ها:
[1] . شیخ مفید،‌ الارشاد ج 2 ، ترجمه سید هاشم رسولی محلاّتی، ص 417 و 418 – پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چاپ 13،‌ 1381، موسسة امام صادق،‌ص 567، طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، چ3، دار الکتاب الاسلامیه، ص 355.
[2] . شیخ مفید همان، طبرسی همان.
[3] . پیشوایی همان ص 612 به نقل از شبلنجی، ‌نور الابصار، ص 166، شیخ مفید در الارشاد به جای شهادت از لفظ وفات استفاده کرده است.
[4] . عقیقی بخشایشی، زندگانی پیشوای دهم امام هادی ـ علیه السّلام ـ ، انتشارات نسل جوان، 1357 ، ص 45- 40 – عادل ادیب. زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ،‌ترجمه اسد الله مبشری، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ 16 ،‌1376 ،‌ص 258- 256.
[5] . سن امام را بین 40 تا 42 سال ذکر کرده‎اند و روز شهادت امام را یا ذکر نکرده‎اند یا سوم رجب یا بیست و هفتم رجب و یا در ماه جمادی الثانی ذکر کرده‎اند که خواهد آمد.
[6] . ابو الفرج اصفهانی،‌مقاتل الطالبیین، نجف،‌ منشورات المکتبة الحیدریة،‌ 1385 ه.ق،‌ ص 395 – پیشوائی، همان ، ص 571 – عادل ادیب ، همان، ص 256 .– عقیقی بخشایشی، همان، ص 53 و 54 – قرشی، باقر شریف،‌زندگانی امام علی الهادی، انتشارات اسلامی، 1371 ، ص 386
[7] . شیخ مفید، همان، ص 435 – طبرسی،‌اعلام الوری، همان، ص 365 – قرشی،‌زندگانی امام علی الهادی، همان ، ص 386 .
[8] . شیخ مفید،‌الارشاد، همان،‌ص 438.
[9] . قرشی،‌ باقر شریف،‌زندگانی امام علی الهادی، همان، ص 386.
[10] . قرشی، باقر شریف ، همان، ص 387.
[11] . قرشی، باقر شریف، همان، ص 387.
[12] . ترجمه: من نزد خدا از ناقه حضرت صالح محترم ترم.
[13] . سوره هود،‌آیه 56 ، در خانه‎هایتان سه روز به آسایش و خوشگذرانی سپری کنید‌ (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده‎ای است که دروغ نخواهد بود.
[14] . طبرسی،‌ اعلام الوری،‌همان، ص 363 – عماد الدین طبری ،‌ مناقب الطاهرین، تهران، انتشارات رایزن، 1379، ج 2، ص 827.
[15] . پیشوایی، سیره پیشوایان، همان، ص 612 به نقل از شبلنجی، نوار الابصار، ص 166.
[16] . شیخ مفید. الارشاد،‌همان، ص 439 – طبرسی،‌اعلام الوری،‌ همان،‌ ص 355 – پیشوائی ،‌همان ص 567.
[17] . مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، مجموعه نفیسه، ص 56 .
[18] . عقیقی بخشایشی، همان، ص 90 به نقل از قندوزی، شیخ سلیمان بلخی، نیابیع المودة چاپ بیروت، جلد 3،‌ص 14.
[19] . عقیقی بخشایشی، همان،‌ص 112.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93/2/14 توسط محمد مهدی

فلسفه فضیلت روزه در ماه رجب

1. یکی از موضوعات مهم در بحث اذکار و عبادات مسأله زمان می­باشد که این مسأله را با مثالی بیان می­کنم: همه محققین و متخصصین شب را نه تنها به علت سکوت آن بلکه به علت مجموعه شرائطی بهترین زمان برای خواب، تجدید قوا و کسب آرامش بیان می­کنند با وجود اینکه شب و روز هر کدام پاره­ای از زمان هستند اما شب ویژگی­هایی دارد که روز ندارد.
ایام سال هم هر کدام پاره­ای از زمان هستند اما در روایات و کتب مربوطه زیاد می­بینیم که ثواب زیادی را برای عملی در وقتی خاص معرفی کرده­اند، این مسأله به علت ویژگی و تأثیر خاص آن زمان است که چند و چون آن برای همه اما دقیق مشخص نمی­باشد. ایام رجب و شعبان هم دارای ویژگی­هایی هستند که بعضی عبادات از جمله روزه، استغفار و صلوات در آنها تأکید شده است.
2. از بین همه زمانها ماه مبارک رمضان جایگاه فوق­العاده­ای برای سیر الی الله دارد. پیامبر اکرم در خطبه معروف شعبانیه «در مفاتیح الجنان موجود می­باشد» ویژگی­های آن را ذکر کرده­اند که هر سالک الی الله را تشویق، ترغیب و مشتاق بهره­مندی بیشتر از آن می­کند، مسأله­ای که مطرح است اینکه یک فوتبالیست بدون آمادگی بدنی لازم نمی­تواند نود دقیقه بدود، سالک الی الله هم در مسیر خود هر چه آمادگی بیشتری داشته باشد بیشتر می­تواند از این ماه بهره بگیرد.
3. بهره­گیری بیشتر از ماه مبارک رمضان و آمادگی قبلی برای آن به معنای این نیست که رجب و شعبان صرفا برای بهره­گیری از ماه رمضان فضیلت داشته باشد بلکه آنها جایگاه خود را دارند که اگر کسی استفاده کند از ماه رمضان هم بهره بیشتری می­برد.
4. واجب و حرام بودن امور با توجه به مفاسد و مصالحی است که خالق حکیم احاطه کامل بر آن دارد و بر اساس آن برنامه­های انسان ساز خود را در قالب احکام خمسه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) ارائه داده است. و بر همین اساس روزه رجب و شعبان را مستحب و روزه ماه مبارک رمضان را واجب کرده است.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93/2/14 توسط محمد مهدی

اخلاق و ویژگی‌های فردی و اجتماعی امام باقر علیه السّلام

پنجمین ستارة پرفروغ ولایت و امامت ، حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ در سال 57 هجری[1] در شهر مدینه چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر بزرگوار خود امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ که در سال 94 هـجری رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، کنیه‌اش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او می‌باشد.
مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ ایشان نخستین کسی بود که از طرف پدر و مادر فاطمی و علوی بودند. امام باقر در سال 114 هجری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع، کنار قبر پدر و جدش، به خاک سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود. امام باقر ـ علیه السّلام ـ با پنج خلیفة اموی در عصر خود معاصر بودند که عبارتند از:
1. ولید بن عبدالملک (86 ـ 96)
2. سلیمان بن عبدالملک (96 ـ 99)
3. عمر بن عبدالعزیز (99 ـ 101)
4. یزید بن عبدالملک (101 ـ 105)
5. هشام بن عبدالملک (105 ـ 125)
اگر به نقل برخی از خصلت‌های پسندیدة امام باقر ـ علیه السّلام ـ یا خصال یکی از معصومین ـ علیهم السّلام ـ می‌پردازیم، برای آن است که شواهد روشنی بیاوریم تا به اندازه وسع، خود را به آنها مزین سازیم و می‌دانیم که زندگی آنان تصویری واقعی از قرآن کریم است و شعاعی فروزان برای هدایت انسان‌ها.
اخلاق اجتماعی:
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در مورد امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌نویسد:
او راستگوترین و گشاده روترین و بخشنده ترین مردمان بود در میان اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ کمترین ثروت و در عین حال بیشترین هزینه را داشت، هر جمعه یک دینار صدقه می‌داد و می‌فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضیلت این روز بر دیگر روزها، دوچندان می‌شود. هر گاه پیشامدی غم انگیز به او روی می‌نمود، زنان و کودکان را جمع می‌کرد خود دعا می‌کرد و آنان آمین می‌گفتند. بسیار ذکر خدا می‌گفت. راه می‌رفت در حالی که ذکر خدا می‌کرد، غذا می‌خورد با مردم سخن می‌گفت باز از ذکر خداوند غافل نمی‌شد. فرزندانش را جمع می‌کرد و به آنان می‌فرمود تا سرزدن آفتاب ذکر بگویند.
شیخ مفید نیز دربارة آن حضرت می‌گوید: مراتب بخشندگی او در خاص و عام آشکار و بزرگواری‌اش در میان مردم مشهور و با وجود کثرت عیال و متوسط بودن وضع زندگی‌اش به احسان وبخشندگی مشهور بودند. [2]
اخلاق بندگی:

از افلج، آزاد کرده امام باقر ـ علیه السّلام ـ، می‌گوید: با محمد بن علی به قصد حج بیرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگریست با بانک بلند گریست، عرض کردم: پدر و مادرم فدایت مردم به شما می‌نگرند ای کاش اندکی صدای خود را پایین می‌آوردید. امام به من پاسخ داد: وای بر تو ای افلج! چرا نگریم؟! شاید خدای تعالی در اثر این گریه بر من به مهربانی بنگرد و فردا در پیشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گوید: آنگاه امام طواف کرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و دیدم که پیشانی آن حضرت از بسیاری اشک، خیس و تر شده است.
افلج می‌افزاید: آن حضرت هرگاه می‌خندید، می‌فرمود: اللهم لا تمقتنی یعنی خداوندا بر من خشم مگیر! [3]
امام باقر ـ علیه السّلام ـ و ویژگی‌های ظاهری ایشان[4]
ابن شهر آشوب در مناقب می‌نویسد: امام باقر ـ علیه السّلام ـ میانه بالا و چهارشانه بود. چهره‌ای نورانی و مویی مجعد و سیمایی گندمگون داشت، خال سیاهی بر روی گونه و خال سرخی بربدنش دیده می‌شد، میان باریک و صدایش خوش آهنگ بود.
اخلاق فردی:
1. حلم امام ـ علیه السّلام ـ
حلم امام از بارزترین صفات ایشان می‌باشد که مورخین اجماع دارند هرگز بدی نکرد به کسی که به او اهانت و ظلم کرده بود و حتی در مقابل به آن شخص نیکی و احسان می‌نمود، موارد زیادی روایت شده از جمله: شخصی از اهل کتاب به امام ـ علیه السّلام ـ گفت، أنت بقر!، امام با مهربانی و ملاطفت فرمودند: لا أنا باقر، یعنی نه، من باقر هستم.
2. صبر امام ـ علیه السّلام ـ
روایت کرده‌اند از عظمت صبر آن امام ـ علیه السّلام ـ گاهی با اصحاب جلوس می‌کرد و در آن حال از خانه‌ای صدای بلندی را می‌شنید. (به علت از دست دادن فرزند یا وابسته ای در منزلش) فوراً بسوی آن خانه یکی از اصحاب را می‌فرستاد می‌فرمودند: «الحمد لله علی ما أعطی و له ما أخذ إنهَهُم عن البکاء و خذوا فی جهازه، واطلبوا السکینة، و... » سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گریه نهی کن و آماده تجهیز او (مرده) باشید، آرامش بخواهید از خداوند در مصیبت و هر گاه کسی مراجعه می کرد جهت رفع نیاز از او رفع نیاز می کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بدیل نداشت.
3. کرم و سخاوت امام ـ علیه السّلام ـ
چنان که بدین وصف سخاوتش توصیف شده:
لو کان یوجد عرف مجد قبلهم لوجدته منهم علی أمیال
اگر مجد و بزرگواری قبل از آنها (ائمه) پیدا شود تنها در بین آنها به جهاتی این مجد دیده می شود.
إن جئتهم أبصرت بین بیوتهم کرماً یقیک مواقف التسال
اگر به سوی آنها روان شوی بینا شوی از کرم آنها در بین خانه های آنها که مواقف کردند.
نورالنبوة والمکارم فیهم متوقع فی الشیب والاطفال
نور نبوت و مکارم اخلاق در پیر و جوان آنها و کودکانشان، به امیدواری است.
4. صله و پاداش به اصحاب
بهترین و نیکوترین چیز نزد امام ـ علیه السّلام ـ در این دنیا دادن صله به برادران دینی خود بود و به آن عشق می‌ورزیدند، هرگز از دادن صله ملول نمی‌شدند، حتی به فرزند خود امام صادق ـ علیه السّلام ـ عهد کردند که بعد از خود به دیگران انفاق کنند.
علم و دانش امام ـ علیه السّلام ـ [5]
این بعد از شخصیت پیامبر گونه امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر هیچ کس پوشیده و مخفی نیست، دوست و دشمن همگی اذعان دارند که ایشان شکافنده علم می‌باشد سخنان اهل سنت در این مورد بی شمارند برای اختصار یک مورد نقل می‌نماییم، که (خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...)
احمد بن محمد ابن خلکان (608 ـ 681 هـ )
ابن خلکان از مشاهیر مورخین و قضات و علمای نامی قرن هفتم هجری در اصول اشعری و در فروع شافعی مذهب بود و کتاب «فرضیات الأعیان و ابناء الزمان» از اوست، ابن خلکان از متعصبین اهل سنت بوده، دربارة امام باقر می‌نویسد:
«ابوجفر محمد بن زین العابدین ... ملقب به «باقر» یکی از ائمه دوازده گانه در اعتقاد شیعه امامیه و پدر (امام) جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‌باشد و باقر عالم بزرگ و سید عظیمی بود و به این جهت به او «باقر» گفته می‌شد که علم را می‌شکافت و به آن توسعه می‌داد.
شاعر چنین گفته:
یا باقر العلم لاهل التُقی و خیر مَن لبّی علی الاجبل
ای شکافنده علم برای پرهیزگاران و ای بهترین کسی که بر کوه های حجاز لبیک گفتی
در پایان از هرگونه قصوری چه از لحاظ لفظی یا معنا و مفهومی از خوانندة محترم پوزش می‌خواهم و برای درک مطالب بیشتر به کتب دیگر مراجعه شود و مهمتر از هر چیز جامة عمل پوشانیدن به علم و معلومات خود و مزین شدن به اخلاق معصومین نیکو و پسندیده می‌باشد.

------------------------------------
[1] . مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، قم، مؤسسة تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، 1375، چاپ سوم، ص 305.
[2] . محمد تقی مدرسی، زندگانی باقر العلوم ـ علیه السّلام ـ ،ترجمه: محمد صادق شریعت، محبان الحسین ـ علیه السّلام ـ، تهران، 1380، چاپ سوم.
[3] . همان ، ص 290.
[4] . امین، سید محسن، سیرة معصومین، ترجمة علی حجتی کرمانی، نشر سروش، چاپ 1374، ص 17، این کتاب زندگانی امام باقر تا امام دوازدهم را بیان کرده).
[5] . الهامی، داود، امامان اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ در گفتار اهل‌ سنت، ناشر مکتب اسلام، نوبت چاپ اول 77.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ جمعه 93/2/12 توسط محمد مهدی

علت نامگذاری شب جمعه اول ماه رجب به لیله الرغائب

در دین مبین اسلام میان شب ها و روز های سال، ایام و اوقاتی وجود دارند که نسبت به آن ها توجّه و تأکید خاصی شده است و حتی برای آن ها اعمالی نیز آمده است و ارزشمندی بعضی از ایام و لیالی مورد اتفاق همه مسلمین است مانند شب و روز مبعث ولی بعضی از این زمان ها به عقیده گروه یا مذهبی خاصّ از مسلمانان دارای بار ارزشی هستند و لیلة الرغائب از جمله شب هایی است که از نظر شیعه یکی از شب های ارزشمند و پر فضیلتی است که برای آن اعمالی نیز برشمرده اند.
علّت این که این شب را لیلة الرغائب (در میان مردم معروف به شب آرزوها) می گویند این است که این شب از نظر شیعه یکی از شبهائی است که نزد خداوند از فضیلت خاصّی برخوردار است و در روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بر پاسداشت آن شب تأکید زیادی شده است به عنوان مثال در روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در فضیلت این شب نقل شده است که حضرت فرمود: از شب جمعه اول ماه رجب غفلت نکنید همانا آن شب شبی است که ملائکه آن شب را لیلة الرغائب می نامند و در آن شب وقتی یک سوم شب گذشت هیچ ملکی در آسمان و زمین باقی نمی ماند مگر این که در کعبه و حوالی آن جمع می شوند و خداوند خطاب به آن ها می فرماید: ای ملائکه های من هر چه می خواهید از من بخواهید و ملائکه می گویند: ای خدای ما حاجت ما از تو این است که روزه گیرندگان ماه رجب را ببخشی و خداوند در جواب آن ها می فرماید: این کار را انجام دادم.[1] و روایات دیگری که در این مورد وجود دارند که همه این ها اهمیّت این شب را می رسانند و برای این شب اعمال خاصّی ذکر شده است به عنوان مثال در روایتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پس از توصیف شب رغائب فرمودند: امّا کسی که روز پنج شنبه اوّل ماه رجب را روزه می گیرد و سپس بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز بخواند و بعد از فراغت از نماز هفتاد مرتبه صلوات بفرستد و بگوید: اللهم صلّ علی محمد و علی آله و سپس سجده کند و در سجده هفتاد مرتبه بگوید: سبّوح قدوس رب الملائکه و الروح و سپس سر از سجده بردارد و بگوید: ربّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلم، إنّک انت العلّی الأعظم و سپس دوباره به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید: سبوح قدّوس ربّ الملائکه و الرّوح و بعد از آن در سجده حاجت خود را بطلبد انشاء الله بر آورده می شود.[2]
و در روایت آمده که در هر یک از نماز یک بار حمد، سه بار سوره قدر و دوازده بار سوره توحید خوانده شود و در ادامه حضرت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چنین می فرماید که: قسم به کسی که نفس من به دست اوست عبدی یا کنیزی نیست که این نماز را بخواند مگر این که جمیع گناهان او بخشیده می شود هر چند که به اندازه زبد دریا باشد و شفاعت می کند روز قیامت هفتصد نفر از اهل بیت خود را که مستحق آتش هستند.[3] و هر کس این نماز را بگذارد و چون شب اوّل قبر او شود حق تعالی ثواب این نماز را به سوی او به صورتی نیکو و رویی گشاده می فرستد و با زبان فصیح به او می گوید: ای حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدت و سختی، گوید: تو کیستی؟ به خدا سوگند که من رویی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم، گوید: من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی امشب به نزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که هرگز خیر از تو معدوم نخواهد شد.[4]
و در کتب فقهی و رساله های عملیّه شیعه و کتاب های اخلاقی، همه از نماز شب رغائب به عنوان یکی از نمازهای مستحبّی یاد کرده اند که همه این ها فضیلت لیلة الرغائب در نزد خداوند را می رساند.
نتیجه: علّت این که شب جمعه اول ماه رجب را لیلة الرغائب نامیده اند این است که این شب از اهمیت و فضیلت زیادی برخوردار است و برای آن شب، اعمالی ذکر شده است که هر کس آن ها را به جا بیاورد إن شاء الله حاجت های او برآورده خواهد شد و این شب از شب های معدودی است که از اهمیت و فضیلت خاصّی برخوردار است.

پی نوشت ها:
[1]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه ، بیروت، ج5، ص232.
[2]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات آیین دانش، ص255، 256.
[3]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص233.
[4]. عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات آیین دانش، ص256.

منبع: http://www.andisheqom.com



نوشته شده در تاریخ جمعه 93/2/12 توسط محمد مهدی
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}